بازگشت

سؤالات درباره نهضت حسيني


1- آيا قيام حسيني يك انفجار بود يا يك تصميم آگاهانه ، و در صورت دوم آيا انقلاب و شورش ابتدائي بر ضد دستگاه حكومت بود يا يك نوع دفاع و مقاومت در مقابل دستگاه بود ؟ و در صورت دوم آيا مقاومت در مقابل اين بود كه آنها قصد كشتن او را داشتند يا در مقابل بيعت خواستن آنها بود ؟ و بنابر اينكه انقلاب ابتدائي بود آيا مبناي انقلاب ، دعوت مردم كوفه بود يا اينكه ولو مردم كوفه دعوت نمي كردند [ امام ] باز هم قيام مي كرد ؟



2- آيا امام حسين مي دانست كه كشته مي شود ( به علم امامت يا از روي قرائن قطعي ) و يا نمي دانست و باور نمي كرد كه كشته شود ؟ و در صورت دوم ، اگر مي دانست ، طوري ديگر عمل مي كرد يا همانطور عمل مي كرد كه كرد ؟ و در نتيجه آيا پس از آنكه دانست كشته مي شود ، از آنچه كرد پشيمان شد يا نه ؟



3- آيا امام حسين به قصد كربلا ( و قهرا به قصد قربانگاه مخصوص خود ) حركت كرد و يا فرضا به قصد كشته شدن حركت كرد ، مقصدش خصوص كربلا نبود ؟ و اگر مقصدش كربلا نبود كجا بود ؟ آيا مقصدش عراق و لشكرگاه مسلمين و مركز شيعيان بود كه آنجا را مركز قرار دهد يا مقصد معيني نداشت و فقط مي خواست در حجاز نباشد و احيانا فكر مي كرد كه به شام برود ؟ و به هر حال اگر مقصدش كربلا نبود آيا مي دانست به هر حال در اين سفر شهيد مي شود يا نه ؟



4- آيا امام حسين پيشنهاد صلح كرد يا نه ؟ و در صورت دوم آيا طرف مقابل پيشنهاد صلح كرد و او نپذيرفت يا نه ؟ و اگر فرض كنيم پيشنهاد صلح كرده است پس وضع او و امام حسن هيچ تفاوتي ندارد . تفاوت در ناحيه طرف است كه معاويه صلح را پذيرفت و يزيد نپذيرفت . و اگر پيشنهاد صلح كرد چرا از اول بيعت نكرد ؟ آقاي [ صالحي ] نجف آبادي معتقد است كه امام پنج بار پيشنهاد صلح كرد .



5- اگر امام حسين نه پيشنهاد صلح كرد و نه پيشنهاد صلح طرف را پذيرفت به چه علت بود و چرا امام حسن صلح را پذيرفت ؟



6- آيا جمله : " ان الله شاء ان يراك قتيلا " مي تواند صحيح باشد يا نه ؟



7- چرا امام حسين تا اين حد در مقابل تقاضاي بيعت مقاومت كرد ولي اميرالمؤمنين و ائمه ديگر در مقابل اين تقاضا اينقدر مقاومت نكردند ؟ آيا مي توان گفت كه بيعت علي ( ع ) تسليم به اكثريت بود ولو اكثريت خاطي ، ولي بيعتي كه از امام حسين مي خواستند ، تسليم به رسم ولايت عهدي بود ؟



8- آيا ميان بيعت و صلح فرق است يا نه ؟ يعني آيا ممكن است بگوئيم كه در شرائط خاصي بيعت جايز نيست زيرا بيعت ، امضاء و تأييد است ولي صلح جايز است زيرا صلح معمولا در ميان دو متخاصم صورت مي گيرد و هيچگونه مفهوم امضاء و تأييد ندارد بلكه مفهوم تخاصم دارد ؟ پس آيا مي توان گفت امام حسين حاضر به بيعت نشد اما حاضر شد به صورت يك فرد مخاصم صلح كند ؟



9- آيا قرائني هست كه امام حسين در صدد به دست گرفتن حكومت بود ؟ يا فقط ممتنع از بيعت بود و حداكثر آمر به معروف و ناهي از منكر بود ؟ به عقيده ما ترتيب اثر دادن به نامه هاي اهل كوفه خود قرينه است بر اينكه امام در صدد به دست گرفتن حكومت و زعامت بود . " مسلم " هم براي چنين كاري به كوفه آمد . به دنبال اين پرسش ، پرسش ديگري است كه آيا رفتن به مكه صرفا براي امتناع از بيعت بود و يا براي اين بود كه امكان جنبش و فعاليت بيشتري براي زعامت پيدا كند ؟



10- آيا امام سجاد در وقعه " حره " به وسيله مسلم به عقبه با يزيد بيعت كرد ؟



11- يكي از سؤالات اينست كه چگونه است كه امام پس از برخورد با سپاه حر و با عمر سعد ، پيوسته ضمن پيشنهادها پيشنهاد بازگشت به حجاز را مي كند ؟



12- آيا پيشنهاد امام مراجعت به مدينه را ، پس از برخورد با حر و با عمر بن سعد براي توسعه و گسترش دامنه انقلاب بود ؟



13- امام اگر قصد شورش و انقلاب عليه حكومت نداشت چرا مردم بصره را دعوت كرد و به آنها نامه نوشت ؟ آيا امام به مردم ديگر يعني مردم يمن و خراسان و مصر و غير هم نامه اي نوشته است يا نه ؟ ممكن است نامه نوشته باشد ولي مخفي مانده باشد . نامه هاي بصره به وسيله " منذر بن جارود " كشف شد .



14- آقاي غفاري در مقدمه " بررسي تاريخ عاشورا " اين مسائل را طرح مي كند : آيا عمل حسين بن علي فرار از بيعت بود يا اجابت دعوت كوفيان و يا قيام و نهضت و به قول امروزيها ثوره و انقلاب ؟ و آيا مي دانست كشته مي شود يا نه ؟ آيا از روي نقشه عمل مي كرد يا اينكه در پيشامدها جداگانه تصميم مي گرفت ؟ چرا گاهي همراهان خود را مرخص مي كرد و گاهي غير همراهان را به ياري مي طلبيد : پس از شنيدن خبر شهادت مسلم ، به همراهان خود پيشنهاد كرد برويد و مرا تنها بگذاريد ، اما " عبيدالله بن حر جعفي " و " زهير بن القين " و " ضحاك بن عبدالله مشرقي " را به ياري طلبيد و حتي از ضحاك بن عبدالله خواست تا دم آخر او را ياري كند و بعد برود . در شب عاشورا همه ياران و خاندان را مرخصي داد و اعلام حل بيعت كرد و در همان شب " حبيب بن مظاهر " را به قبيله بني اسد براي استمداد فرستاد . كسي كه مي داند دست به عمل فوق العاده خطيري زده است و او را مي كشند چرا زن و فرزند خويش را همراه مي برد ؟ بعضي اين كار را يك كار بي نقشه و تدريجي گمان كرده اند . به عقيده آنها امام كارش از آنجا شروع شد كه از بيعت امتناع كرد و به مكه كه محل امن بود با زن و فرزند پناه برد .



بعد دو چيز سبب خروج از مكه شد يكي خوف ترور در مكه و از بين رفتن حرمت كعبه و ديگر دعوت كوفيان . و با شكست مسلم كه مصادف بود با رسيدن امام به مرز عراق ، امام مي خواست برگردد و نشد ، در كربلا گرفتار و كشته شد . بعضي گفته اند امام نمي دانست كشته مي شود و اگر نه اقدام نمي كرد . امام باور نمي كرد با قرابت نزديكش به رسول خدا كشته شود . بعضي گفته اند بر عكس امام يقين داشت به هر حال او را مي كشتند ،لهذا شهادت با عزت را بر كشته شدن به ذلت ترجيح داد . آقاي غفاري خود اختيار مي كند كه عمل حسين ( ع ) قيام و نهضت و ثوره و انقلاب بود . مقدماتي در زمان معاويه فراهم شده بود كه ايجاب مي كرد امام قيام و نهضت نمايد از طرف ديگر دلائل و قرائن فراوان در دست است كه امام از همان زمان مقدمات كار را فراهم مي كرد . ما اين مقدمات را در ورقه هاي " يادداشت درباره نهضت حسيني " شماره 38 بيان خواهيم كرد .