بازگشت

دشمني ابوسفيان با اسلام


در غزوه حنين [ ابوسفيان ] همينكه هزيمت مسلمين را ديد با خوشحالي گفت : ما اريهم يقفون دون البحر ( 1 ) . و در جنگ شام وقتي كه روميها جلو مي رفتند مي گفت : ايه بني الاصفر ( 2 ) و همينكه عقب مي نشستند مي گفت: ويل لبني الاصفر ( 3 ) . پيامبر براي تأليف قلب ، دخترش را تزويج كرد ، خانه اش را مأمن قرار داد ، او را در رأس مؤلفة القلوب قرارداد ( ولي حكومت به او و پسرانش نداد ، همين قدر كه تأليف قلب شده باشدنه اينكه قدرتي در اختيار آنها گذاشته شود ) . در عين حال مسلمين از او اجتناب مي كردند . او از اين كار خسته شد و از رسول اكرم خواهش كرد كه معاويه كاتب آنحضرت ( نه كاتب وحي ) بوده باشد . در قضيه خلافت آمد به در خانه علي ( ع ) و عباس . . . عقاد مي گويد : علي فرمود : لا والله لا اريد أن تملاها عليه خيلا و رجل



و لولا أننا رأينا أبابكر لذلك أهلا ما خليناه و اياه ( 4 ) . ( اين جمله قطع نظر از همه چيز با جمله نهج البلاغة در همين قصه : شقوا امواج الفتن ( 5 ) نيز منافات دارد . ثم ابنه قائلا يا اباسفيان ! ان المؤمنين قوم نصحة بعضهم لبعض ، و ان المنافقين قوم غششة بعضهم لبعض تتخاذلون و ان قربت ديارهم و أبدانهم ( 6 ) . در روز اول خلافت عثمان گفت : يا بني امية ! تلقفوها تلقف الكرش . . .




پاورقي

1- [ ترجمه : گمان ندارم كه تا پيش از رسيدن به دريا توقف كنند ] .



2- [ ترجمه : اي روميان ادامه دهيد ] .



3- [ ترجمه : واي بر بني اصفر ( روميان ) ! ] .



4- ترجمه : نه - به خدا سوگند - نمي خواهم خانه را بر ضد او از سواره و پياده پركني ، و اگر ابوبكر را اهل اين كار نمي ديديم او را در اين امر آزاد نمي گذاشتيم .



5- نهج البلاغه ، خطبه . 5 [ امواج درياي فتنه را ( با كشتيهاي نجات ) بشكافيد ] .



6- [ ترجمه : سپس پسرش گفت : اي اباسفيان مؤمنان گروهي هستند كه خيرخواه يكديگرند ، و منافقان گروهي دغلبازند كه دست از ياري يكديگر مي دارند هر چند شهرها و بدنهاشان بهم نزديك باشد .