بازگشت

برسي سند شيخ أجل ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه قمي(ره)


سند شيخ أجل استاد شيخ مفيد جناب ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه قمي(ره) اين چنين است:

1- «حكيم بن داود بن حكيم و غيره عن محمدبن موسي الهمداني عن محمد بن خالد الطياسي، عن سيف بن عميره و صالح بن عقبه معاً(جميعاً)، عن علقمة بن محمد الحضرمي،

2- و محمدبن اسماعيل عن صالح بن عقبة، عن مالك الجهيني عن أبي جعفر الباقر (عليهاالسلام)...»

نكته مهم اين است كه: در اين سند خدشه اي وارد شده است مبني بر اينكه محمد بن موسي همداني ضعيف بوده و حكيم بن داودبن حكيم مجهوالحال است.

ولي براي رفع اين اشكال گفته شده است كه روايت اين قولويه از كتاب محمدبن خالد طياسي أخذ شده است. به قرينه اينكه اين كتاب نزد شيخ طوسي بوده و به طريق اولي نزد ابن قولويه كه متقدم بر شيخ بوده وجود داشته است. و ذكر طريق براي اتصال سند است.

و با توجه به تصحيح سند و طريق از جهت محمد بن خالد طيالسي و صيف بن عميرة و صالح بن عقبة و محمدبن علقمه كه در طريق و سند شيخ طوسي گذشت بحثي در اين سند با رفع اشكال فوق نمي ماند، اين نسبت به طريق اوّل مي باشد.

و اما طريق دوّم كه از محمدبن اسماعيل شروع شده است، حذف ابتداي سند به جهت تواتر كتاب محمدبن اسماعيل بوده و (واو) عطف در حقيقت عطف بر حكيم بن داود است نه عطف بر علقمه بن محمد. يعني اين سند ديگري است و جزئي از سند سابق نيست.

و شاهد آن ذكر صالح بن عقبة پس از محمدبن اسماعيل مي باشد.

اما مالك جهني: از اصحاب صادقين عليهاالسلام است و در مدح امام باقر (ع) ابياتي سروده است كه در ارشاد آمده است. و در سند صحيح دركافي(4) روايتي از او نقل كرده است.

يونس از اصحاب اجماع بوده و مقتضاي قاعده اجماع عصابه صحت حديثي است كه سندش تا او صحيح باشد. و بر اين اساس در روايتي كه مالك جهيني از امام باقر(ع) نقل نموده و وصف به تشيع شده و وثاقت يا بلكه عدالت او را مي رساند اشكال نخواهد بود زيرا كه اين حديث را يونس نقل نموده ودر حقيقت گواهي به صحت مضمون حديث درسته و اين مدح جليل در حق مالك ثابت خواهد شد.

قسمتي از اين حديث چنين است: «أنتم شيعتنا، ألاتري أنك تقرط في أمرنا... و كما لا يقدر علي صفقنا كذلك لا يقدر علي صفةالمؤمن...»(5)

و محمد بن عيسي مورد تأييد بزرگان ما بوده است و توقف صدوق در او وجهي ندارد و نجاشي در رجال خود او را «ثقة عين كثيرالرواية حسن التصانيف» ياد كرده است و در حقيقت صدوق را رد كرده است.

و كشّي نيز در ترجمه محمدبن سنان به عدالت او تصريح كرده است. و با توجه به اختيار شيخ معلوم مي شود كه آنچه را شيخ از شيخ و كشّي بايد شمرده شود.

و تضعيف شيخ در فهرست به تبع صدوق بوده كه ردّ آن نيز روشن شد.

عبدالله بن مكان كه از اصحاب اجماع مي باشد، طبق آنچه در روضه كافي آمده است، روايتي از مالك جهيني نقل نموده است كه دلالت بر علو مرتبه او دارد.

خود روايت ابن مكان و يونس نيز اماره و عدالت مدح است.

و ابن ابي عمير كه از غير ثقات نقل مي كند نيز از او روايت كرده است.

و علامه و شهيد نيز در كتاب مواريث حكم به صحت حديث او كرده اند.

و با توجه به حسن حال صالح بن عقبه، حديث حسن مي شود.

پس راويان مباشر حديث زيارت عاشوراء از صادقين عليهاالسلام عبارت اند از: عقبة بن قيس و علقمة بن محمد و مالك جهيني و صفوان. و متن زيارت شريفه را علقمه از امام باقر(ع) و صفوان از امام صادق (ع) نقل فرموده اند.

و دعاي پس زيارت را كه به علقمه نسبت مي دهند صفوان از امام صادق(ع) نقل نموده است. و سند روايت محل شك نيست و عمل شيعه و سيره علماي اعلام شيعه و اهتمام بليع به آن او را مقطوع الصدور مي نمايد. و با توجه به صحت برخي سندها و حسن برخي ديگر وجهي براي ترديد باقي نمي ماند.

پاورقي

4) الكافى 2: ص 180 حديث 6 «على بن ابراهيم عن محمد بن عيسى عن يونس عن يحيى الجلى عن مالك الجهينى قال له ابوجعفر(ع)»

5) كافى 2: ص 180. حديث 6.