بازگشت

ملاقات با فرزدق


امـام حـسـيـن (ع ) بـه مـنـزلگاه صفاح رسيد فرزدق شاعر معروف عرب كه از عراق به سوي مكه مـي آمـددر مـقابل امام ايستاد و عرض كرد: اميدوارم آنچه مي خواهي خدايت عطا كند و به آنچه آرزو داري دسـت يـابي حضرت فرمود: مردم عراق را چگونه ديدي ؟



عرض كرد: از شخص آگاهي سـؤال كـردي , قلوب مردم با توست ولي شمشيرهايشان به نفع بني اميه كار مي كند و مقدرات از آسمان نازل مي شود و خداآنچه بخواهد مي كند.



فـرمود: راست گفتي كارها در دست خداست و خدا آنچه بخواهد انجام مي دهد پروردگار ما هر روزدر كاري است , اگر آنچنان كه ما مي خواهيم مقدر باشد خدا را بر اين نعمت شكر مي گذاريم و درشكرگذاري نيز از او ياري مي جوييم و اگر جز اين شود كسي كه نيتش حق و باطنش تقوي است از راه راست بيرون نرفته است .



در راه مـكه تا كربلا امام با افراد زيادي ملاقات كرد كه غالبا همين گونه سخنان را ابراز داشته اند چـنان كه ديديم در مكه نيز افراد زيادي حضرت را از اين سفر بر حذر داشته , نسبت به عاقبت اين سفرخوشبين نبوده اند, ولي امام حسين (ع ) علي رغم همه اين اظهار نظرها همچنان مصمم به راه خـود ادامـه داد تـا به كربلا رسيد اينها نشان مي دهد كه حضرت با برنامه اي دقيق و مدون حركت مـي كـرد و آنـچـه بـراي او و خاندانش پيش آمد هرگز پيشامد و يك حادثه اتفاقي نبود و حضرت ناخواسته با آن حوادث درگير نشد.