بازگشت

عبيداللّه در جستجوي مسلم


ابـن زيـاد علام خود ((معقل )) را مامور كرد مخفي گاه مسلم را پيدا كند سه هزار درهم به او داد تـابـه وسـيـلـه آن خـود را به مسلم نزديك سازد معقل به مسجد آمد و در كنار مسلم بن عوسجه نشست هنگامي كه مسلم از نماز فارغ شد, معقل گفت : ((من از اهالي شام هستم , خداوند محبت اهل بيت پيامبرش را نصيب من كرده است شنيده ام كسي از طرف او به كوفه آمده و از مردم بيعت مي گيرد من سه هزار درهم آورده ام تا به او دهم كه در راه هدفش خرج كند)) او چنان گريست كه مسلم بن عوسجه فريب خورد حارس پس از اين كه از او تعهد گرفت رازداري كند او را به خانه هـانـي بـرد و بـا جـنـاب مـسـلـم آشـناكرد از آن پس معقل هر روز به خانه هاني مي رفت و خبر فعاليت هاي مسلم و يارانش را به ابن زيادمي رساند.