بازگشت

رفتن ابن زياد به كوفه


وقـتـي نـامـه يـزيـد بـه ابن زياد رسيد فورا آماده حركت شد و فرداي آن روز با عده اي به طرف كـوفـه حركت كرد از جمله كساني كه در اين سفر با عبيداللّه از بصره حركت كردند, ((شريك بن حـارث اعـور)) ازشيعيان بصره بود شريك به اميد آن كه بتواند عبيداللّه را آن قدر معطل كند كه امـام حـسـين (ع ) وارد كوفه شود, در راه خود را به بيماري زد, ولي عبيداللّه او را رها كرد و به راه خـود ادامـه داد و شـبـانـه وارد كوفه شد عبيداللّه هنگام ورود به كوفه عمامه مشكي بر سر نهاد و صـورتـش را پـوشـاند مردم كوفه كه از حركت امام با خبر شده بودند, گمان كردند او حسين بن علي (ع ) است , و گروه گروه به استقبال او شتافته و به نواده رسول خدا خوش آمد گفتند.



او از ايـن كـه مـردم را تا آن حد مشتاق امام حسين (ع ) ديد سخت بر خود لرزيد و نگران شد مردم دوراو را گـرفـتـه بـودند و شادماني مي كردند هنگامي كه به نزديكي دارالاماره رسيدند, يكي از هـمـراهـان عـبيداللّه فرياد زد: اين امير عبيداللّه بن زياد است مردم با شنيدن اين سخن با ترس و شگفتي پراكنده شدند و عبيداللّه وارد قصر شد (67) .