بازگشت

عظمت - ابراهيم


فضل ميگويد:ازحضرت رضاع شنيدم فرمود:وقتي كه خداوندفرمان داد كه درقربانگان مكه قوچي رابجاي فرزندش اسماعيل ع ذبح كندابراهيم آرزوكردكه فرزندش اسمعيل رابادست خودقربان نمايدنه قوچ رابجاي اسماعيل تابه قلب اوآن اندوهي واردشودكه بقلب پدري كه عزيزترين فرزندش راذبح ميكندوارد گرددتادرنتيجه شايسته عاليترين درجات صاحبان پاداش برمصائب گردد .



خداوند به ابراهيم چنين وحي كرد:اي ابراهيم محبوبترين خلق من نزدتوكيست ؟ابراهيم : پروردگارانيافريدي خلقي راكه درنزدمن محبوبترازحبيب تومحمدص باشد .



خداوندبه ابراهيم فرمود:محمدص رابيشتردوست داري ياخودت را؟ابراهيم : محمدص راازجان خودم بيشتردوست دارم .



خداوندفرمود:فرزندمحمدرا بيشتردوست داري يافرزندخودت را؟ابراهيم :بلكه فرزندمحمدص رابيشتراز فرزندم خودم دوست دارم .



خداوندفرمود:ذبح وكشته شدم فرزندمحمدص بدست دشمنانش ازروي ظلم براي تودردناكتراست ياقربان نمودن فرزندت بدست خودت بخاطراطاعت ازفرمان من ؟ابراهيم :بلكه ذبح فرزندمحمدص بدست دشمنانش برايم دردناكتراست ازذبح فرزندم بدست خودم .



خداوندفرمود:اي ابراهيم جمعيتي كه ادعاميكنندازامت محمدص هستندبزودي ازروي ظلم فرزندآنحضرت را حسين بن علي عليه السلام راذبح ميكنندوگردن ميزنندچنانكه گوسفندراذبح ميكنندودرنتيجه آن جمعيت موردغضب من واقع ميگردند .



ابراهيم گريه كردو قلبش پرازاندوه ودردشدوهمچنان براي مصائب امام حسين ع گريست .



خداوند به اووحي كردكه :اي ابراهيم گريه توبراي فرزندت محمدص يعني حسين بن علي عليه السلام رابجاي گريه توبرفرزندت اسماعيل بفرض اينكه اوراقربان ميكردي وگريه مينمودي قراردادم وعاليترين درجات پاداش صاحبان پاداش بخاطرمصائب رابتوعنايت كردم .



/سفينه البحارج 2ص 351