بازگشت

پنجم شعبان ولادت چهارمين اختر پر فروغ آسمان ولايت و امامت حضرت امام زي






*



با قامت عصمت و حيا ميآيد ميلاد عبادت است يعني سجاد عليه السلام از سوي خدا به سوي ما ميآيد

*



با بانگ مناجات و دعا ميآيد از سوي خدا به سوي ما ميآيد از سوي خدا به سوي ما ميآيد



زيباترين روح پرستنده



مدينه سرزمين وحي در انروز زينتي جهان ارا به خود گرفت و از خانه فرزندان فاطمه شعاعي از نور به آسمان برخاست، غنچه اي در خانه حسين شكفته شد كه عطر وجودش همگان را به ديدار كشاند. پدر كودك را به سينه فشرد شبنم اشكهايش بر گل نو رسته غلطيد و روح دردمندش به آينده اين معصوم پاك متصل شد، شهادت تولد يافت، ايثار تفسير شد، دفتر عشق براي ترسيم فداكاري زيباترين خط را سرمشق گرفت، انروز پنجم شعبان سال 37 هجري بود كه اين كودك با قدومش عالم را مزين كرد.



نام مباركش را همنام جد بزرگوارش علي ناميدند.



مشهورترين القاب ان حضرت سجاد و زين العابدين است و زين العابدين لقبي است كه جد بزرگوار ان حضرت پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم) او را بدين كيفيت ناميده است:



سعيد بن مصيب از ابن عباس نقل ميكند كه پيامبر فرمود در روز قيامت ندا ميشود كه زين العابدين كيست گويي ميبينم علي ابن الحسين ابن علي ابن ابيطالب عليه السلام را كه با كمال سر بلندي در ميان صفوف حركت ميكند.



اوست حجت خدا بر زمين و زينت عبادت كنندگان، روح او در كوره حوادث كربلا گداخته شد و مشيت خدا بر ان قرار گرفته بود كه در بحبوحه نبرد حق و باطل در بستر بيماري ياراي ياري پدر را نيابد و ذخيره آل محمد در عرصه خاكي باقي بماند. او براي تداوم خط سرخ آل علي عليه السلام بايد به بالاترين درجه كمال صعود ميكرد و آماده پذيرش مسئوليتهاي رهبري امت جدش پيامبر اسلام ميشد.



تاريخ زندگاني امام زين العابدين عليه السلام از نمونه هاي والاي كتاب خلقت است كه با اندكي تامل، بيشترين نويد از ان گرفته ميشود.



اين تاريخ پر نشيب و فراز، حاوي حوادثي است كه كمتر دوراني شاهد آنها بوده است.



در ان زمان، ارزشهاي ديني دستخوش تغيير و تحريف امويان قرار گرفته بود. گستاخي بني اميه در مقابل اصول حقوق اجتماعي اسلام تا آنجا پيش رفته بود كه مردم يكي از مراكز اوليه و مهم اسلام، ميبايست به عنوان برده يزيد با فرمانده نظامي او بيعت نمايند.



در اين دوران احكام اسلام بازيچه دست افرادي چون ابن زياد، حجاج و عبد الملك مروان قرار گرفته بود كساني همچون حجاج - كه مقام عبد الملك را بالاتر از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم ميدانستند. برخلاف اصول مسلم حقوق اجتماعي اسلام، از مسلمين جزيه گرفته و با كوچكترين سوء ظن، مردم را به دست جلادان ميسپردند.



انگاه كه وضع حكومت چنين باشد معلوم است كه تربيت ديني مردم و پرورش روحي اخلاقي آنان چگونه بوده و تا چه حد تنزل مييابد.



امام سجاد عليه السلام در چنين اوضاع ناگوار اجتماعي، مهمترين كار خود را در زمينه برقراري پيوند مردم با خدا بوسيله دعا آغاز كرد. او با اين كار، خلا شخصيتي مردم را پر كرده و جراحات عميقي را كه توسط دست اندر كان آل اميه بر حيثيت و شخصيت آنان وارد آمده بود، التيام بخشيد. خطي نوراني و روشن براي فعاليت مردم در بعد معنوي ترسيم كرد. در سايه بهره مندي از اين معنويت،انگيزه نيرومندي براي زنده ماندن و دوري از ياس و خمودي ايجاد نمود و در پي ان روحيه خود باختگي و حرمان را كه در اثر خفقان و فشارهاي اجتماعي ايجاد شده بود، زدوده و پاك نمود!



چگونگي برخورد امام سجاد عليه السلام با موالي و كساني كه از ايران هجرت نموده تا از چشمه سار امامت جرعه اي بنوشند در تاريخ شيعه ثبت است. نيرو سازي امام، برخوردهاي حساب شده و دقيق ايشان، بذر افشاني تشيع در سراسر جهان از ان جمله ايران، نمونه هايي از برخوردهاي امام زين العابدين عليه السلام ميباشد. از شكوفه هاي به ثمر نشسته ان بوستان، علي بن مهزيار اهوازي است كه از اموالي بود و سرانجام از اصحاب، محدثين و وكلاي امام رضا، امام جواد، و امام هادي عليه السلام گرديد. جاذبه و مهر آفريني امام سجاد عليه السلام انقدر گسترش داشت كه اهل سنت را نيز شيفته خود كرده بود بطوري كه ابن شيبه بهترين سند را اينگونه معرفي كند:



زهري از علي بن الحسين، از پدرش از علي عليه السلام.



جاحظ درباره شخصيت امام ميگويد: در شخصيت علي بن الحسين فرقه هاي شيعي، معتزلي، خارجي، عامه و خاصه همه يكسان ميانديشند و در برتري و تقدم او بر ديگران هيچ ترديد به خود راه نمي دهند.



ابن ابي الحديد معتزلي در وصف حضرت چنين ميگويد:



كان علي بن الحسين غايه العباده



علي بن حسين در عبادت به نهايت درجه ان رسيده بود مالك بن انس، شخصيت معروف اهل سنت، درباره امام ميگويد:



لم يكن في اهل بيت رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم مثل علي بن الحسين



در اهل بيت پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم مثل بن الحسين وجود نداشت.



امام سجاد عليه السلام از بس در پيشگاه عظمت حق، خضوع و خشوع كرده، پيشاني به خاك سائيده و سجده به جاي آورده بود كه اثار عبادت در پيشاني او نمايان شده و ملقب به ذوالثفنات گرديده بود چون ميخواست وضو بگيرد، رنگ چهره اش دگرگون ميشد وقتي از علت ان ميپرسيدند، فرمود:



آيا ميدانيد در مقابل چه كسي ميخواهم بايستم



از حالات والاي معنوي و اخلاقي امام جز اين انتظار نمي رفت كه به هنگام تلبيه (لبيك گفتن) بيهوش شده و يا در هر شبانه روز تا وقت مرگ، هزار ركعت نماز ميخوانده است. بطوري كه مالك ميگويد: به خاطر عبادت او، وي را زين العابدين ناميدند.



پس از واقعه كربلا تشيع از نظر كمي و كيفي و در بعد سياسي و اعتقادي در بدترين وضع قرار گرفت. كوفه كه مركز مهم گرايشات شيعي بود تبديل به مركز خطرناكي جهت سركوبي شيعه گرديد و شيعيان سرشناس واقعي امام حسين عليه السلام كه از مدينه و مكه در ركاب ان حضرت بودند و آنان كه موفق شده بودند از كوفه به او ملحق شوند در كربلا به شهادت رسيدند و برخي در كوفه وجود داشتند. اما در ان شرايط سخت كه ابن زياد ايجاد كرده بود جرات ابراز وجود نداشتند.



پس از حادثه كربلا اين مسئله مطرح بود كه كار شيعيان پايان گرفته و هرگز به عنوان گروهي فعال و كار آمد، نمي توانند مطرح شوند.



بني اميه به گمان خود از زاويه ديد سياسي خويش، نقطه پاياني به زندگي سياسي و اجتماعي اهل بيت رسول خدا و حاملين اسلام ناب محمدي گذاشته بودند و از هر شيطنتي بهره ميجستند.



ولي با انهمه قدرت و اينهمه زيركي از يك نقطه بسيار ضعيف احساس غفلت كرده بودند و ان وجود امام سجاد عليه السلام بود. شخصيتي كه اگر چه از نظر سن، جواني نو نهال مينمود و برايش زود بود كه به فعاليت سياسي بپردازد ولي از نظر روحي و شخصيت علمي اجتماعي، بسيار اراسته و در سطح فوق العاده بالايي بود. او بر خلاف انتظار جامعه ان روز، فعاليت سياسي فرهنگي خود را در مدينه آغاز كرد و مردم را به سمت چشمه جوشان و خروشان معارف اصيل دعوت نمود.



موفقيت امام در تاريخ كاملا تاييد شده است زيرا حضرت موفق گرديد به شيعيان حياتي نو بخشيده و زمينه را براي فعاليتهاي امام باقر و امام صادق عليه السلام فراهم آورد.



تاريخ گواه است كه در طول 34 سال فعاليت امام، شيعه يكي از سخت ترين دورانهاي حيات خويش را پشت سر گذاشت و در جامعه ان روز حجاج كسي بود كه شنيدن كلمه كافر براي او بسيار دلپذيرتر از شنيدن كلمه شيعه بود.



ولي امام با ظرافت و لطافت خاصي فعاليت خويش را شروع كرد، از ابزارهاي قابل توجهي استفاده نمود. بهره گيري حضرت از سلاح دعا، به جامعه اسلامي رفاه زده و دنيا طلب اب حيات بخشيد.



صحيفه سجاديه حضرت، تابش نوري بود بر قلب افسرده مردم اموي زده، تا شخصيت اصيل خود از باز يابند و باز هم در مسير اعلاي كلمه حق گام بردارند.



انفاقت امام عليه السلام و سركشي به فقرا، برگي ديگر از دفتر سراسر افتخار دوران وسيعي از مردم ان روز ايجاد نمود بطوري كه هسته هاي شيعه انقلابي و ياران با وفاي ائمه بعد، از اين چشمه خروشيده بود.



نگاههاي مهربانانه، سخنان الهي گونه، گذشت و ايثار پيامبر منشانه امام عليه السلام كار را بدانجا رسانيد كه امير حاكم بر قلوب مردم كسي جز علي بن الحسين عليه السلام نبود. از اين روي هشام بن عبد الملك چون او را ديد كه به سوي حجر الا سود گام بر ميدارد و مردم راه را براي او باز ميكنند از سر حسادت خود به تجاهل زد و از ملازمان خود پرسيد او كيست



فرز دق شاعر عرب در ان جمع حضور داشت از نسيم توفيق الهي بهره گرفت و قصيده اي بلند در وصف امام سرود كه:



... سرزمين بطحا، كعبه و حرم او را ميشناسند... بهترين بندگان خداست و منزه از هر گونه الودگي، احمد مختار پدر اوست و تا هر زمان كه قلم قضا بر لوح قدر بگردش باشد درود رحمت بر روان او روان باد، اين همان علي است كه جعفر طيار و حمزه شهيد، عموهاي اويند...



سالروز ولادت حضرتش بر تمام عابدان و صالحان مباك باد.



وارث صبر علي عليه السلام





*



كيستم من، فارغ التحصيل دانشگاه دينم چار مين استاد پرچمدار سرخ انقلابم در جهان آفرينش، بعد سالار شهيدان مسند ملك ولايت را به امر ذات مطلق گر بپرسي از نشانم، من نشان كربلايم معني حج و زكاتم، مظهر صوم و صلاتم زاده خون و پيامم، تشنه شهد قيامم دردمندان را دوايم، بينوايان را نوايم وارث صبر عليم، خلق عالم را اوليم اولم من، آخرم من، باطنم من، ظاهرم من من صراط المستقيمم، من حكيم، من عليمم من علي ابن الحسينم، مست جام نشاتينم در سيادت ساجدم من، در عبادت عابدم من فخرم اين بس ز آنكه خالق، خوانده زين العابدينم

*



دومين فرزند دلبند امام سومينم ز آنكه باب تاجدار پيشواي پنجمينم شاهكار كلك ذات پاك هستي آفرينم بعد جد تاجدار خويش، سوم جانشينم ور بپرسي قدر من، من ليله القدر زمانم چشمه اب حياتم، كاشف راز نهانم مكه و ركن و مقامم، من امام ساجدينم منبع جود و سخايم، رهنماي مسلمينم حجت بر حق حقم، بيكسان را من معينم طاهرم من، فاخرم من، وجه رب العالمينم من رحيمم من كريمم، معني حصن حصينم من امام الحرمينم، خصم جان ناكسينم فخرم اين بس ز آنكه خالق، خوانده زين العابدينم فخرم اين بس ز آنكه خالق، خوانده زين العابدينم



سرود گروهي در ولادت حضرت سجاد عليه السلام





*



مدينه ميخندد، ز يمن ميلادت حسين زند بوسه، هماره بر رويت تو ماه تاباني، تو جان جاناني بيا گل زهرا، نظر نما بر ما عزيز زهرايي، اميد دلهايي به خوبي گلها، به لاله صحرا به لطف بي همتا، دوباره شد پيدا گلي زگلزار فاطمه زهرا عليها السلام

*



نشسته بر لبها، سرود زيبايت چو آسمان ريزد، ستاره بر كويت رسيده اي از راه، خوش آمدي مولا نشسته بر لبها، ذكر علي جانم به ما گنهكاران، شفيع فردائي به مادرت زهرا، عيدي بده بر ما گلي زگلزار فاطمه زهرا عليها السلا