بازگشت

استجابت فوري دعا


راوي گويد در روز عاشورا شاهد جريان كربلا و مسائل مربوط به امام حسين (ع) بودم كه مردي به نام عبدالله بن جويره نزد امام آمد و گفت اي حسين!



امام جواب داد چه مي خواهي؟ گفت بشارت باد تو را به آتش.



امام (ع) فرمود اين گونه نيست. من به پروردگاري آمرزشگر و شفاعت كننده اي مطاع وارد مي شوم و در خيرو خوبي و بسوي نيكي حركت مي كنم. تو چه كسي هستي؟



پاسخ داد من ابن جويره هستم.



امام (ع) دست او را گرفت و بطور كامل بالا برد و گفت خداوندا او را به جهنم فرست. ابن جويره غضب كرد وبه امام (ع) حمله كرد اما در حال حمله اسبش سراسيمه شد و پاي او در ركاب گير كرد و واژگون گرديد و سرش به زمين خورد. اسب او را بر زمين مي كشيد و سرش را به هر سنگ و چوبي مي زد و پاي او را متلاشي كرد و يك طرف بدن او درگير ركاب اسب بود تا به جهنم واصل گرديد.