بازگشت

گريه آسمانهاوزمين واهل آن برحسين


اززراره روايت شده كه: امام ششم (ع)فرمود:اي زراره ،به درستي كه آسمان چهل صباح خون برحسين(ع)گريست،وزمين چهل صباح سياهي ،وآفتاب چهل صباح كسوف وحمره،كوههاتيكه شده وپراكنده گرديد،ودرياها منفجرشد،وفرشتگان چهل صباح برحسين(ع) گريستند، وتاسراين



زيادنيامد،زنان مانه خضاب كردندونه روغن زدندونه سرمه كشيدندونه شانه بر سر زدند،وماهميشه



بعدازاوگريان بوديم وجدم هروقت ياداومي كردمي گريست تاريشش پرازاشك مي شد وتاهركه اورامي ديددلش براومي سوخت ومي گريست ؛فرشتگاني هم كه سرقبر اويند مي گريندوازگرية آنهاهرآنكه درهواوآسمان است مي گريدتاآنكه فرمود: ديده اي واشكي پيش خدامحبوب ترازآن ديده نيست كه براواشك باردوهركس براوگريد،به فاطمه(س) خبررسدووسيله سعادت اواست وبه رسول خدا(ص) مي رسدوحق ما رااداكرده ، وبنده اي نيست كه محشور شودجز آنكه چشمانش گريان است مگرگريه كننده برجدم كه با چشم روشن وبشارت وروي شاد محشورشودومردم در فزع باشند واودرامان است ومردم پاي حساب باشند وآنان باحسين (ع) همصحبت باشندزير عرش ودرسايه عرش واز ابدي حساب ترسان نيستند ، به آنها گويند : به بهشت رويد،نپذيرند ودل از همنشيني وحديث حسين (ع) برندارند،حوريان به آنها پيام دهند كه ما وولدان مخلدين مشتاق ديدار شماييم ،سربه سوي آنها بلندنكنند ازبس درمجلس حسين(ع) غرق شادي وكرامتند؛ ودشمنان آنهارا: برخي راموي پيشاني گرفته اند وبه آتش مي كشند وبرخي فغان كنند كه ماشفيعي نداريم ورفيق دلسوزي نداريم ،دوستان بهشتي آنها مقام آنهارامي بينند ونمي توانند نزدآنها آيند وبه آنها



برسندوفرشتگان از طرف زنان خود وخزانه داران بهشتي آنها پيغام به آنها مي آورندكه خداچه كرامتي به آنها عطا كرده،مي گويند: انشاءالله نزدشمامي آييم وگفتار آنها رابه زنانشان مي رسانند



واشتياق آنها بواسطة كرامت قرب مقام حسيني كه دارند فزون مي گرددومي گويند :حمدخداراكه ما رااز فزع اكبروازهراس صحرايي محشر رهانيدوازآنچه مي ترسيديم نجات دادومرداني مركبهاي



آنها را مي آورندوبرآنها سوارمي شوندوثناگوي خداولله الحمد گويان وباصلوات برمحمد وآل اوبه منزلهاي خودمي رسند.



ازاميرمؤمنين (ع) روايت شده كه در رحبه بودواين آيه راتلاوت مي كرد:آسمان وزمين برآنها نگريست ومهلت نيافتند كه حسين (ع) ازيكي ازدرهاي مسجد خدمت اورسيد، فرمود: اين است كه كشته مي شودوآسمان وزمين براوگريه مي كنند.



امام ششم فرمود: آسمان وزمين برقتل حسين (ع) گريستندوسرخ شدندوهرگزبرديگري نگريستندجزيحيي بن زكريا زنازاده بودوكشندة حسين(ع) هم زنازاده بودوآسمان بركسي جزآنهانگريست،راوي گفت:گرية آسمان چيست؟فرمود:آفتاب سرخ برمي آمد وسرخ غروب مي كرد؛داودبن فرقدگويد:من درخانه امام ششم (ع) نشسته بودم وكبوتر راعبي راديدم قرقر طولاني مي كند،امام به من نظري طولاني كردوفرمود:اي داود،مي داني اين پرنده چه مي گويد؟ گفتم:نه به خدا،



قربانت؛فرمود:بر كشندگان حسين(ع) نفرين مي كند،اورادرمنزل خودداشته باشيد.حسين بن علي بن صاعد بربري قيم قبر حضرت رضا(ع) ،ازپدرش،ازامام هشتم روايت كرده كه فرمود:اين جغدرامي بينيد؟ دردوران جدم رسول خدا(ص) درساختمانها وكاخهاوخانه هامنزل داشت ووقتي مردم طعام مي خوردندجلوي آنها فرو مي پريدوخوراكي براي اومي ريختندوآبي مي نوشيدوبه جاي خود برمي گشت ، وچون حسين(ع) كشته شدازآبادانيبه ويرانه وكوه ودشت گريخت ، گفت: شماچه بدامتي باشيدكه پسرپيغمبرخودرابكشد، من برجان خودازشماامنيت ندارم.



شيخ صدوق ازامام صادق(ع) ، ازپدرش، ازجدش(ع) روايت كرده كه روزي حسين بن علي(ع) خدمت حسن(ع) آمدوبه اونگاه كردوگريست، حسن(ع) فرمود: يااباعبدالله ، چراگريه مي كني؟ گفت: براي ستمي كه به تورسدگريم، حسن(ع) فرمود: ستم آخربه من اين است كه زهري به كامم ريخته شودوكشته شوم ولي روزي چون روزتو نباشد اي ابوعبدالله، سي هزار لشكركه خودراامت جدمامحمد (ص) مي دانندوخودرابه دين اسلام مي چسبانندبراي كشتن وريختن خون وهتك حرمت واسيركردن ذريه وزنانت وغارت خيمه هايت همدست مي شوند، اينجااست كه لعنت به بني اميه فرومي ريزدوآسمان خون وخاكسترمي باردوهمه چيزتاوحشيان بيابان وماهيان درياهابرتومي گريند.



درزيارتي كه سيدمرتضي علم الهدي خوانده است گفته: اسلام باتوبه خاك غلتيدوحدودواحكام تعطيل شد، روزگارسياه شدوآفتاب گرفت وماه تيره گرديدوباران ورحمت بندآمدوعرش وآسمان لرزيدوزمين وبطحاء به لرزه افتاد وبلا عالمگير شدوآرمانهاگوناگون شد، رسول داغدارشدوبتول افكاروعقول تارومار.



ابن حجردرصواعقوابونعيم دردلايل النبوه ازنصره، زني ازازدنقل كرده اندكه گفت: چون حسين(ع) كشته شد، آسمان خون باريد//. صبح كه شدخمره هاوكوزه هاي ماپرازخون بود، ودراحاديث ديگرهم چنين نقل شده است؛ ونيزازنشانه هاي شهادت آن بودكه آسمان به سختي سياه شدتاروز، ستاره ها پيداشدند، وسنگي برنداشتندجزآنكه زيرش خون تازه بود. ابوالشيخ گفته: دانه هاي ورسي كه درلشكرگاهشان بودخاكسترگرديد، اين كاروان ازيمن به عراق مي رفت وهنگام قتل حضرت به آنهارسيده بود.



ابن عيينه ازجدة خودحكايت كرده كه: جمالي كه ورسش خاكسترشده بود، ازاين موضوع به اوخبرداده بودوشتري در لشكرخودنحركرده بودندودرگوشتش موشهايي يافت شدوآن راپختند، مثل علقم تلخ بودوآسمان از كشتن اوسرخ شدوآفتاب گرفت تانيمه روزستاره ها نمودارشدندومردم گمان بردندقيامت برپاشده وسنگي درشام برنداشتندجزآنكه زيرش خون تازه بود. عثمان بن ابي شيبه روايتي آورده كه: آسمان ازكشتن حسين (ع) تاهفت روزكه برديوارهامي تابيدازسرخي چون ملافة قرمزي مي نمودوستاره ها به يكديگربرخوردمي كردند.



ابن جوزي ازابن سيرين نقل كرده كه : دنيا سه روز تاريك شدوسپس سرخي درآسمان پديدشد؛ ابوسعيدگفته: سنگي درجهان برنداشتندجزآنكه زيرش خون تازه بودوآسمان خون باريدكه اثرش مدتي درجامه هاماند؛ وثعلبي وابونعيم چنانچه گذشت روايت كرده اندكه : خون برآنهاباريد، ابونعيم افزوده است كه: چون صبح شد خمره هاوكوزه هاي ماپرازخون بود.



درروايتي است كه: برديواروخانه هاي خراسان وشام وكوفه باران خونين رنگي آمدوچون سرحسين (ع) رابه خانة ابن زيادبردندبرديوارهايش خون روان شد. ثعلبي گفته: آسمان گريست وگريه اش سرخي اش بود؛ ديگري گفته: آفاق آسمان تا شش ماه پس ازقتلش سرخ مي نمودوبعدازآن هم سرخي درآن ديده مي شد، ابن سيرين گفته: به ماخبررسيده كه سرخي شفق پيش ازقتل حسين(ع) نمايان نبود.



ابن سعدگفته: اين سرخي پيش ازقتل اودرآسمان ديده نمي شد؛ ابن جوزي گفته: ماكه غضب كنيم چهره مان سرخ مي شود، حق تعالي ازچهره داشتن منزه است ولي غضبش درقتل حسين (ع) درسرخي افق تاثيركردبراي اظهاربزرگي اين جنايت تا اينجاازصواعق نقل شدوازشرحي كه برقصيدة همزيه نوشته قريب به همين مضمون حكايت شده.



درتذكره سبط ازهلال بن ذكوان روايت شده كه: چون حسين(ع) كشته شد، مادوسه ماه ديوارهاراازنمازصبح تاغروب آفتاب گوياخون آلوده مي ديديم ، گويد: به سفري رفتيم وباراني برماباريدكه اثرش چون خون برجامة ماماند.



ازمناقب ابن شهرآشوب است كه قرظه بن عبيدالله گفته: نيمه روزي آسمان برپتوي سفيدي باريدونگاه كرديم خون بود،شترهابرلب آب رفتندكه آب بنوشندخون شده بودومعلوم شدكه آن روزقتل حسين(ع) بوده ونيزازآنجااست كه اسودبن قيس گفته: چون حسين(ع) كشته شد، يك سرخي ازسمت مشرق برآمدويك سرخي ازسمت مغرب ونزديك بودميان آسمان بهم رسند، تامدت شش ماه چنين بود.



ازعقودالجمان سيوطي است كه گفته اند: جزدرروز28يا29 كه حال مقارنه است، آفتاب نگيرد، خداآنهارابكشد؛ طبق روايت صحيحين: آفتاب روزمرگ پيغمبر(ص) كه دهم ربيع الاول بودگرفت، زبيربن بكارآن رانقل كرده ودرتواريخ مشهوراست كه روزقتل حسين(ع)هم گرفت وآن هم روزعاشوراء بود. شيخ شهيدما(ره) درذكري گفته است : مشهوراست كه آفتاب روزعاشوراء براي قتل حسين (ع) چنان گرفت كه نيمة روزستاره هاپديدشدند؛بيهقي وديگران آن راروايت كرده اند ودرپيش گفتيم روزمرگ ابراهيم پسرپيغمبر(ص) هم آفتاب گرفت وزبيربن بكاردركتاب انسان گفته: اودردهم ماه ربيع الاول فوت شدواصحاب ماروايت كرده اندكه يكي ازنشانه هاي مهدي(ع)



آن است كه درنيمة اول ماه رمضان آفتاب مي گيرد. انتهي.