بازگشت

سفارش ائمه معصومين به گريه و عزاداري امام حسين (ع)


(حضرت رسول اكرم (ص) و سفارش به محبت حسين (ع)) علي بن عامر مي گويد : در خدمت رسول خدا (ص) به ضيافتگاهي روان بوديم . در عرض راه امام حسين (ع) را ديديم كه با كودكان مشغول بازي بود . رسول خدا (ص) آهنگ او كرد و دست بگشاد و او را ماخوذ دارد و حسين (ع) از اين سوي بدان سوي همي جست رسول اكرم (ص) خندان خندان او را گرفت و با يك دست ذقن او را بگرفت و دست ديگر بر قفاي او گذاشت و لبهاي مبارك را در دهان حسين (ع) نهاد و بوسه داد . پس فرمود : حسين مني وانا من حسين ، احب الله من احب حسينا . حسين ازمن است و من ازحسينم خدادوست داردكسي كه حسين را دوست بدارد.



در روايت ديگر پيغمبر اكرم (ص) به فاطمه اطهر (س) فرمود : زنان امت من بر زنان اهل بيت من گريه خواهند كرد و همه ساله دسته به دسته عزاداري خواهند نمود . موقعي كه روز قيامت شود تو زنان و من مردان ايشان را شفاعت خواهيم كرد . هر كس از (مومنين و مومنات) در عزاي حسينم گريه كند ما دست او را مي گيريم و داخل بهشت مي نماييم . اي فاطمه ، فرداي قيامت هرچشمي گريان است مگر آن چشمي كه در مصيبت حسين (ع) گريه كرده باشد . آن چشم است كه در آن روز به وسيله نعمت بهشتي روشن و خوشحال مي گردد . در اخبار آمده است كه روزي حضرت رسول (ص) در راه كودكي را بگرفت و بر پيشاني او بوسه داد و او را بركنار نشاند . بعضي از ياران گفتند : يا رسول الله ، ما اين كودك را كه نوازش كرديد نمي دانيم كيست . فرمود : اي ياران ، روزي ديدم كه اين كودك با حسين من بازي مي كرد و خاك قدم او برمي گرفت و بر چشم خود مي ماليد .از آن روز او را دوست دارم و فردا شفيع او و پدر و مادرش خواهم بود .





*



روزي كه گل آدم و حوا بسرشتند فرمود نبي در صفت گريه كنانش البته كـه آن طايفه از اهل بهشتند

*



بر نام حسين بن علي گريه نوشتند البته كـه آن طايفه از اهل بهشتند البته كـه آن طايفه از اهل بهشتند



حضرت علي (ع) و سرزمين كربلاي حسين (ع) از ابن عباس نقل شده است كه گفت : من با اميرالمؤمنين به صفين مي رفتيم ، چون به نينوا در كنار فرات رسيديم با فرياد بلند فرمود ابن عباس، اينجا را مي شناسي ؟ گفتم نه يا اميرالمؤمنين . فرمود اگر چون من آن را مي شناختي از آن نمي گذشتي تا چون من گريه كني . گرية طولاني كرد كه ريشش خيس شد و اشكش بر سينه روان گرديد و من هم گريستم و مي فرمود : آه ، آه ، چيست ميان من و خاندان ابي سفيان ؟ چيست ميان من و آل حرب حزب شيطان و دوستان كفر ؟ صبراً يا باب عبدالله . پدرت هم آنچه تو از آنها ببيني خواهد ديد . سپس آب خواست و وضوي نماز گرفت و آنچه خواست نماز خواند و سخن پيش را تكرار كرد و در آخر گفتارش ساعتي خوابش برد و بيدار شد و فرمود يابن عباس . عرض كردم حاضرم . فرمود : خوابي را كه اكنون ديدم گوش كن . ديدم مرداني از آسمان فرود آمدند و پرچمهاي سفيد داشتند و شمشيرهاي سفيدي در كمر داشتند كه مي درخشيد و گرد اين زمين را خط كشيدند و سپس ديدم كه اين نخلها شاخه ها بر زمين زدند و مضطرب شدند و خون تازه از آنها جوشيد و ديدم جگر گوشه ام و نورديده ام حسين در ميان خونها غرق شده و دادرس مي خواهد و كسي به دادش نمي رسد و آن مرداني كه از آسمان فرود آمدند فرياد مي زدند صبر كنيد اي آل رسول كه در دست بدترين مردم كشته مي شويد و اي اباعبدالله اين بهشت است كه مشتاق توست ، وسپس مرا تسليت گفتند و افزودند اي ابوالحسن ، مژده بگير كه در روز قيامت خدا به وسيله او چشمت را روشن كند .



فاطمه زهرا(س) و خبر شهادت حسين (ع) روزي فاطمه (س) حسين (ع) را در آغوش داشت . رسول خدا او را از فاطمه بگرفت و گفت : لعن الله قاتلك و لعن الله سالبك و اهلك الله المتوازرين عليك و حكم الله بيني و بين من اعان عليك . فرمود : لعن كند خدا كشندة تورا و باز كنندة سلب تو را .



آنگاه فرمود : اين فرزند من ، مرا به ياد آمد آن مصائب كه بعد از من و بعد از تو او را فروميگيرد از ستمهاي گوناگون و نيرنگهاي رنگارنگ ، و جماعتي دستخوش اين مصيبت مي شوند كه مانند ستارگان آسمانند و به كشتنگاه مي روند . گويا مي بينم مقام مردان دلير و شجاع و محل رجال ايشان را . قال : موضع يقال له كربلا . فرمود : آن موضع را كربلا گويند و آن خانة سختي و بلاست بر ما و امت ما . همانا بر ايشان بيرون مي تازد و مقاتلت مي كنند جماعتي از اشرار امت من . اگر يكي از ايشان را شفاعت كنند اهل آسمانها و زمينها ، در نزد حضرت حق پذيرفته نمي شوند و اين جماعت ابداً در آتش دوزخ خواهند بود .



فاطمه (س) عرض كرد : اي پدر كشته مي شود حسين ؟ فرمود : اي فاطمه ، مي كشند او را چنانكه هيچ كس را قبل از او نكشته باشند ، و مي گريند بر او آسمانها و زمينها و فرشتگان و ماهيان دريا و وحوش كوهسار ، و اگر اجازت يافتي جانداري بر روي زمين نماندي ، و مي آيند جماعتي از دوستان ما كه در روي زمين داناتر از ايشان به خداوند نيست و هيچ كس شناساتر از ايشان بر حق ما نباشد و جز ايشان احدي به جانب حسين (ع) نگران نيست . ايشانند چراغهاي روشن در تاريكيهاي جور و فتن ، و ايشانند شفعاي امت كه وارد مي شوند بر حوض من و مي شناسم ايشان را به سيماي ايشان گاهي كه بر من درآيند ، و اهل هر ديني در طلب پيغمبر خويش است و ايشان طلب نمي كنند جز مرا ، و ايشانند قوام ارض ، و به سبب ايشان باران رحمت متقاطر مي شود . فاطمه (س) از اين كلمات كه خبر دهنده قتل حسين (ع) بود سخت بگريست . پيغمبر فرمود : اي فرزند من ، فاضلترين اهل بهشت شهدايند كه در دنيا بذل جان و مال كردند ، و بهشت خاص ايشان است كه در راه خدا قتال مي كنند ، و مي كشند و كشته مي شوند ، و وعده حق بر ايشان راست است . و آنچه نزد خداوند است بهتر است از دنيا و آنچه در دنياست ، و شهادت افضل است از مردن در جامة خواب . كسي كه بر او حكم قتل نوشته اند البته كشته شود . آن كس كه كشته نشود زود باشد كه بميرد . هان اي دختر محمد ، آيا دوست نمي داري كه فرداي قيامت به آنچه خواهي فرمان دهي و فرمان تو هنگام حساب خلق پذيرفته باشد ؟ آيا رضا نيستي در روزي كه مردمان عطشان باشند ، شوهر خود دوستان خود را از حوض كوثر سيراب كند و دشمنان خود را از پيش براند ؟ آيا رضا نيستي كه شوهر تو قسيم جنت و دوزخ باشد، و فرمان دهد آتش را و فرمان پذير باشد آتش بيرون بياورد از آتش هر كه را بخواهد و در آتش به جاگذارد هر كه را بخواهد؟ آيا راضي نيستي كه نگران باشي فرشتگان را در اطراف آسمان و فرشتگان نگران تو باشند تا چه فرمان كني و نگران شوهر تو باشند و گاهي كه مردمان در ديوان مظالم حق حاضر شوند و او آغاز داوري كند ، خداوند كيفر فرمايد قاتل پسر تو و قاتلين تو را و قاتل شوهر تو را و آتش را به دادخواهي به فرمان او كند ؟ آيا راضي نيستي كه ملا ئكه بر فرزند تو بگريند و آفرينش بر وي اسف و دريغ خورند ؟ آيا راضي نيستي آن كس كه به زيارت قبر حسين رود در ضمان خدا باشد و آن منزلت از زيارت او به دست كرده باشد كه حج بيت الله كه با عمره به پايان برد حاصل شود و يك چشم بر هم زدن از رحمت خداوند دور نيفتد و اگر بميرد شهيد بوده باشد و اگر زنده بماند در حفظ خداوند و امن خداوند زيستن نمايد ؟ فاطمه (س) عرض كرد : اي پدر ، بر خداوند توكل نمودم و رضا دادم و خشنود گشتم. پس پيغمبر قلب او را و چشمهاي او را مسح كرد و فرمود و گفت :



اني و بعلك و انت و ابنك في مكان تقر عيناك و يفرح قلبك .



من و شوهر تو و پسر تو در جايي بالشيم كه روشن شود بدان چشمهاي تو و شاد شود بدان دل تو .



امام حسن و خبر شهادت حضرت حسين (ع) روزي امام حسن (ع) نشسته بود كه امام حسين (ع) به مجلس اندر آمد . چون چشمش بر امام مجتبي (ع) افتاد بگريست . فرمود : يا ابا عبدالله ، اين گريستن را سبب چيست ؟ گفت : آنچه مي بينم بر حضرت تو كه از اين مردمان همي رود . امام مجتبي (ع) گفت : بر من زياده از آن ستم نشود كه زهري بنوشانند و شهادت يابم و ليكن يا ابا عبدالله هيچ روزي چون روز تو نباشد كه سي هزار كس به قتل تو مبادرت نمايند كه خود را مسلمان و امت جد تو شمارند تا خون تو بريزند و حرمت تو ندارند و دختران و پرده كيانت را به بردگي برند و اموال تو به غارت دهند .



سخن آقا امام حسن (ع) درباره گريه بر خود امام صادق (ع) فرموده است :



قال الحسين (ع) : انا قتيل العبره قتلت مكروبا و حقيق علي ان لا يأتيني مكروب قط الا رده الله و افلبه الي اهله مسرورا .



امام حسين (ع) فرمود : من كشته گريه ام زيرا مرا در پريشاني كشتند و سزاوار است برمن كه هيچ فرد پريشاني نزدم نيايد مگر اينكه خداوند او را با دل شاد به سوي خانواده اش باز گرداند .



گريه امام سجاد (ع) بر پدرش امام حسين (ع) امام صادق (ع) فرمود : علي بن الحسين (ع) بر پدرش حسين بن علي (ع) بيست يا چهل سال گريست . هيچ طعامي در براب او نمي نهادن مگر آنكه مي گريست تا آنجا كه يكي از خادمان او گفت : فدايت شوم اي فرزند رسول خدا ، من مي ترسم شما با اين وضع از بين برويد . فرمود : حزن و غم بي پايان خود را نزد خدا شكوه مي كنم و از خدا مي دانم آنچه را كه نمي دانيد . من هيچگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به ياد نمي آورم مگر آنكه گريه راه گلويم را مي گيرد . در روايت ديگر هست كه يكي از غلامان امام سجاد ايشان را در زير سايباني ديد كه به سجده مي رفت و مي گريد . گفت : اي مولايم ، آيا وقت آن نرسيده كه حزنت به پايان رسد ؟ امام سربلند كرد و فرمود : واي بر تو ، به تحقيق كه يعقوب در مصائبي كمتر از اينها كه من ديدم به خدا شكوه نمود ، تا آنجا كه گفت آه و افسوس بر يوسف ، در حاليكه او تنها يك پسر را از دست داده بود و من به چشم خود ديدم كه پدر و خاندانم را در پيرامونم سر بريدند .



امام باقر (ع) و سفارش زيارت قبر امام حسين (ع) امام باقر (ع) فرمود : شيعيان ما را به زيارت قبر امام حسين (ع) فرمان دهيد ، زيرا زيارت او بر هر مؤمني كه به امامت امام حسين (ع) از جانب خداي متعال اقرار دارد واجب است .



امام صادق (ع) و سفارش گريه بر امام حسين (ع) امام ششم فرمود : اي مسمع ، تو اهل عراقي ، آيا بر سر قبر حسين (ع) مي روي ؟ عرض كردم : نه ، همه اهل بصره مرا مي شناسند و هواخواهان خليفه و دشمنان بسياري از ناصبي هاي قبايل و ديگران گرد من اند . مي ترسم از من نزد خليفه سعايت كنند . فرمود : ياد مصيبت هاي او را نمي كني ؟ عرض كردم : چرا ؟ فرمود : دل آزرده مي شوي ؟ عرض كردم : آري ، به خدا گريان مي شوم تا خاندان من از چهره ام سوز دلم را مي نگرند و ديگر نمي توانم چيزي بخورم و از رخسارم هويداست . فرمود : خدا بر اشكت رحمت كند . تو از آناني كه براي آزردگي ما آزرده شوند و در شادي ما شادند و در غم ما غمناكند و با ما در خوف و امنيت شريكند . هنگام مرگت حضور اجداد ما را دريابي كه سفارشت را به ملك الموت مي كنند و مژده اي كه چشمت را روشن كند به تو بدهند پيش از آنكه بميري ، و ملك الموت از مادر نسبت به فرزند خود بر تو دلسوزتر و مهربانتر باشد . . . كسي كه براي ما دلسوزي كند و بگريد بر آنچه كشيديم ، هنوز اشك ديده اش نريخته خدايش رحمت كند و اشكي كه بر گونه اش رو.ان شود اگر يك قطره اش در دوزخ افتد آن را چنان خاموش كند كه سوزش نداشته باشد ، و آنكه براي ما داغدار باشد هنگام مرگ كه ما را بيند چنان شاد شود كه شادي از دلش نرود تا بر سر حوض به ما رسد .



روايتي ديگر امام صادق (ع) همراه خود پارچه سبزي داشت كه در آن مقداري تربت ( خاك قبر ) امام حسين (ع) گذاشته بود و هنگامي كه وقت نماز مي رسيد آن تربت را بر سجاده اش مي ريخت و بر آن سجده مي كرد .



امام موسي بن جعفر (ع) و مداح امام حسين (ع) ابن شهر آشوب مي نگارد : عيد نوروزي بود كه منصور دوانيقي به حضرت موسي بن جعفر (ع) گفت كه آن بزرگوار در مجلس تهنيت و تبريك بنشيند تا مردم براي عرض تبريك به حضور آن حضرت بيايند و هديه هاي خود را به آن بزرگوار تقديم نمايند و ايشان هم هديه ها را بپذيرد . حضرت موسي بن جعفر (ع) فرمود : وقتي من در آن اخباري كه از جدم رسول خدا وارد شده جستجو كردم دستوري براي اين نيافتم . منصور گفت : من اين كار را به منظور سياست لشكر انجام مي دهم . شما را به حق خدا قسم مي دهم كه در اين مجلس بنشينيد . موسي با جعفر (ع) قبول كرد و در آن مجلس تهنيت جلوس نمود . امرا و بزرگان لشگري به حضور آن حضرت مشرف مي شدند ، آن بزرگوار را تبريك مي گفتند و هديه هاي خود را تقديم مي نمودند . منصور خادمي را خدمت حضرت موكل كرده بود تا هديه هايي را كه مي آورند بنويسد . بعد از همه مردم ، پيرمردي نزد آن حضرت شرفياب شد و گفت : يابن رسول الله ، من شخص فقيري هستم و مالي نداشتم كه براي شما هديه بياورم ، ولي آن سه بيتي را كه جدم در مرثيه جدتان امام حسين (ع) سروده به عنوان هديه براي شما آورده ام . حضرت موسي بن جعفر (ع) فرمود : من هديه تو را قبول كردم . بنشين كه خدا براي تو اين هديه را مبارك كند . امام (ع) متوجه خادم منصور شد و فرمود : مي روي پيش منصور و مي گويي اين مقدار مال و هديه هايي را كه جمع شده چه بايد كرد ؟ خادم رفت و برگشت و گفت : منصور مي گويد من همه آنها را به شما بخشيدم ، در هر راهي كه مي خواهيد مصرف كنيد . حضرت موسي بن جعفر (ع) به آن پيرمرد فرمود : من همه اين اموال را به تو بخشيدم ، بيا تحويل بگير .



روايت ديگر همين كه محرم فرا مي رسيد ديگر كسي خنده اي بر لب حضرت موسي بن جعفر (ع) نمي ديد و امام همواره اندوهگين بود تا دهه عاشورا بگذرد و چون روز دهم فرا مي رسيد اين روز نهايت غم و مصيبت بود . مي فرمود : جدم حسين (ع) در چنين روزي كشته شد .



امام رضا (ع) و گريه بر امام حسين (ع) ريان بن شديد روز اول محرم حضور علي بن موسي الرضا شرفياب شد . حضرت فرمود : روزه گرفته اي ؟ جواب داد : نه . فرمود : اول محرم روزي است كه زكريا از پروردگار فرزند خواست ، خدا يحيي را به وي عنايت فرمود . هر كس اين روز را روزه بگيرد ، دعايش به هدف اجبت رسد . اصولاً محرم ماهي است كه در زمان جاهليت مورد احترام بوده و مردم از جنگ و ستيز محروم بودند . اما جمعي از مسلمانان ( كه اسماً مسلمان بودند ) اخترام اين ماه را نگاه نداشتند و فرزند پيغمبر را كشتند و اهل بيتش را اسير كردند . آنگاه فرمود :



يا بن شبيب ان كنت باكيا علي شي ء فابك للحسين (ع) فانه ذبح كما يذبح الكبش و قتل معه من اهل بيته ثمانيه عشر رجلاً ما لهم شبيهون في الارض . يابن شبيب ان بكيت علي الحسين حتي تسيل دموعك علي خديك غفر الله كل ذنب اذنبته صغيراً كان او كبيراً قليلاً كان او كثيراً .



اي پسر شبيب اگر خواهي گريه كني ، بر امام حسين (ع) گريان باش زيرا آن جناب را با وضعي فجيع كشتند . با آن حضرت 18 نفر از افراد بني هاشم كه همانند خود نظيري در زمين نداشتند ، به شهادت رسيدند . اي پسر شبيب ، اگر بر جدم گريستي و اشك بر ديدگانت جريان يافت پروردگار گناهانت را بيامرزد ( زيرا كسي كه بر مظلوميت امام گريه كند قهراً علت شهادت را با فكر به دست مي آورد و با هدف شهادت آشنا مي شود و در نتيجه منظور مقدس قيام حسيني او را تكان مي دهد و از ارتكاب گناه باز مي دارد ) . اي پسر شبيب ، اگر خواهي خدا را ملاقات كني و سرافراز باشي و در غرفات بهشت جاويد جاي گيري جدم را زيارت كن و بر قاتلان اوي لعن نماي و بگو كاش با تو بودم و رستگار مي شدم .



امام حسن عسگري (ع) و ارزش اشك بر امام حسين (ع) در تفسير امام حسن عسكري (ع) است كه خداوند صلوات و رحمت مي فرستد بر گريه كنندگان حسين (ع) و ملائكه را مي فرستد كه اشك ايشان را در شيشه ها ضبط مي كنند و تسليم خزان بهشت مي كنند و روز قيلمت ممزوج به ماء حيوان بهشت مي نمايند و طعم آنها هزار مقابل اول مي شود و بر آتش جهنم آن را مي پاشند و آتش فرسخها دور مي شود از گريه كننده ها .



امام زمان (ع) و گريه بر مصائب امام حسين (ع) خاطره كربلا و مصائب سالار شهيدان چنان اثر عميقي در وجود پيشواي دوازوهم ولي عصر روحي لتراب مقدمه الفداء بوجود آورده كه به هيچ قيمت مرتفع نمي گردد . اين خاطره سوگ بار در قلب عالم امكان با رساترين و سوزان ترين گفتاري زبانزد حضرت است ، زيرا مي فرمايد :



لئن اخرتني الدهور و عاقني عن نصرك المقدور و لم اكن لمن حاربك محارباً و لمن نصب لك العداوه مناصباً فلاندبنك صباحاً و مساءً و لابكين لك بدل الدموع دماً .



اي جد بزرگوار ، اگرچه روزگار مرا عقب داشت اما خدا پايان مقام ولايت از نسلت را به عهده من گذاشت . من نبودم تا با دوستانت همعنان شوم و با دشمنانت محاربه نمايم ، ولي خاطره كربلايت چنان در مغزم نقش بسته است كه هرگز فراموش نخواهد شد . من به ياد مصيبتهاي حزن آلود بقدري مي گريم كه اشك چشمم پايان پذيرد . از بامداد تا شام سرشك از ديده مي بارم و مصائب دردناك را به ياد مي آورم .