بازگشت

ارتكاب گناه و تخلّف از شرع


عزاداري و سوگواري در رثاي سيدالشهدا(ع) علي رغم پنداري كه آن را به عصر صفويه نسبت مي دهد، از ضروريات مذهب اهل بيت(ع) است. طبق روايات متواتري كه در صفحات گذشته، به گوشه هايي از عناوين آنها اشاره شد، نكوداشت حادثه عاشورا و مصيبت كربلا، عبادتي بزرگ [27] و به گفته امام خميني(ره) از افضل قربات الي الله شمرده مي شود. [28] ولي شرط اوليّه اين عبادت عظيم، پرهيز از محرّمات الهي در انجام دادن آن است. مراسم عزاداري چنانچه با كار خلاف شرع و آميخته با گناه و ارتكاب حرام باشد، نمي توان براي آن چندان ارزشي قائل شد. به قول حاج ميرزا حسين نوري(ره):



مستحب هر چند بسيار بزرگ باشد با حرام هر چند در نظر بسيار محقّر باشد، نتواند معارضه كند و طاعت الهي را نتوان به وسيله امري كه سبب غضب و سخط اوست به جاي آورد و به آن نزد خداوند تبارك و تعالي، متقرب شد بلكه مورد و محلّ تمام مستحبات آن فعلي است كه به حب ذات جايز و مباح باشد. [29]



بر اساس مباني ديني، هدف توجيه گر وسيله نيست و تنها با استفاده از روش ها و ابزارهاي مجاز و مشروع است كه اقامه مجالس و مراسم عزاداري عبادت شمرده مي شود و اين محافل را به اهداف والاي نهضت كربلا نزديك مي كند. انّما يتقبل الله من المتقين.(مائده/27) آن هنگام كه فرزندان آدم قرباني كردند و قرباني يكي پذيرفته و از آنِ ديگري مردود شد هابيل، در پاسخ قابيل كه او را به كشتن تهديد كرده بود، اعلام كرد: همانا الله از تقواپيشگان و پرهيزكاران مي پذيرد. اين سخني است كه در همه جا، ساري و جاري است، از جمله در مراسم حسيني و همچنان كه به بازرگان گفته مي شود: الفقه ثم المتجر بايد تمامي دست اندركاران مجالس عزاداري خامس آل عبا و حسينيه ها و هيآت، وظيفه خود بدانند كه احكام فقهي و شرعي مربوط به اين مجالس را فرا گيرند و دنبال كنند، تا مراسم آنها، داراي آثار ارزشمند معنوي باشد و بوي و عطر سياست حسيني بگيرد. چگونه مي توان در رثاي سيدالشهداء و مصائب جانسوز او، در ماتم نشست ولي مراسم او را با ارتكاب گناه سر پا نگه داشت. در حالي كه خود آن حضرت، هدف از قيام خود را با فرزدق اينگونه در ميان مي گذارد:



يا فرزدق، انَّ هؤلاء قوم لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان، و اظهروا الفساد في الارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استأثروا في اموال الفقراء و المساكين و أنا اولي مَنْ قام بنصرة دين الله و اعزاز شرعه و الجهاد في سبيل الله تكون كلمة الله هي العليا؛ [30]



امويان پيروي شيطان را برگزيده و طاعت رحمان را رها كردند. در زمين به رواج فساد پرداخته، حدود را باطل و شراب مي نوشند و اموال فقرا و مساكين را به يغما مي برند و من از هر كس ديگر سزاوار ترم كه به ياري دين و عزّت بخشي شرع و جهاد در راه خدا قيام كنم تا كلمة الله سرفراز و برافراشته شود.



وقتي روح قيام حسيني، مبارزه با طاعت شيطان و فساد و گناه و چپاول دارائي مستمندان است، چگونه مي تواند مجالس نكوداشت آن قيام، همراه با پيروي شيطان و تخلّف از مقرّرات شرع و دين باشد؛ حال اگر مجالس سالار شهيدان با اموال نامشروع بر پا شود، وهزينه هاي آن از طريق ربا، اجحاف به مردم، غصب اموال ديگران، رشوه، كم كاري، تضييع حقوق، نپرداختن خمس و زكات و حقوق شرعيه، تأمين گردد، اگر از طريق يغما بردن اموال عمومي و چپاول بيت المال، خيمه حسيني برافراشته گردد، آيا مي تواند وسيله تقرّب الي اللّه باشد؟



اگر مرثيه خوانان، از غنا و شيوه هاي لهوي در مراسم عزاداري بهره جويند و به اسم سبك جديد و نوآوري، به سراغ سبكهاي نا مشروع بروند، چگونه مي تواند طاعت محسوب شود؟ در حالي كه به گفته شيخ انصاري(ره) ادلّه مشروعيت استحباب مرثيه سرايي و گرياندن، نمي تواند مجوز ارتكاب غنا و لهو باشد و در برابر محرّمات قرار گيرد. ادله مستحبات چيزي را مستحب مي شمرد كه از راه مباح و مشروع تحقق يابد و في نفسه، محرم نباشد اما هرگاه پاي گناه و خلاف شرع به ميان آمد، استحباب آن كار نيز نفي خواهد شد. [31]



طبق اين معيار است كه بر اساس مباني فقهي، اگر صداي بلندگوي مجالس، مزاحمت براي ديگران فراهم آورد، اگر عزاداري به گونه اي باشد كه ضرر جسمي قابل ملاحظه اي براي فرد داشته باشد و اگر گويندگان و سخنرانان و مرثيه سرايان و خوانندگان، به جعل اكاذيب بپردازند و بدون نقل از منابع معتبر تاريخي و مقتل قابل قبول، به قصّه پردازي مشغول شوند و به هدف جلب مستمع و راضي نگه داشتن مخاطب و پُر كردن مجلس، و كسب درآمد و شهرت به هر شيوه و روش و سخني متشبّث شوند، در اين قبيل موارد چگونه مي توان مشروعيت اين اعمال را امضا كرد، تا چه رسد به پذيرش استحباب و مقرّب بودن آنها؟



آيا وظيفه و تكليف شرعي گروه هاي گرداننده و برپاكننده محافل حسيني آن نيست كه به متون معتبر و مستندهاي صحيح مراجعه كنند، سطح معلومات و اطلاعات خود از مقاتل را بالا ببرند و با تحقيق و تتبّع، به اين حرفه مقدّس و ارزشمند كه پاداشي جز بهشت ندارد، مشغول شوند و آن را وسيله كسب مال و آبرو قرار ندهند؟ آيا اين وظيفه مديران فرهنگي جامعه و سياست گذاران كلان در اين بخش نيست كه با توجه به بُعد تأثيرگذاري و اهميتي كه مجالس سوگواري دارد، در جهت سامان دهي ناهنجاري هايي كه ذكر شد يا وجود دارد، اقداماتي انجام دهند؟ به نظر مي رسد: همچنان كه در ساير رشته هاي هنري و فرهنگي، دست اندركاران و توليد كنندگان اين آثار آموزش كافي مي بينند، مي توان مراكزي آموزشي فراهم آورد تا افراد دست اندركار همچون شاعران و مدّاحان و نويسندگان و روضه خوانان و...به طور تخصّصي اطلاعات لازم در اين بخش را فرا گيرند و با استفاده از آموزش زبان عربي و تاريخ صدر اسلام و حادثه كربلا و مقتل هاي مختلف و همچنين احكام فقهي مرتبط با عزاداري و احاديث و روايات اين باب و مطالب هنري و اخلاقي لازم براي اين رشته ها، به هر چه بهتر و با شكوه تر برگزار شدن مجالس عزاداري خامس آل عبا(ع) طبق شرع كمك كنند. خود، عاشورا را بشناسند تا بتوانند به ديگران آن را بهتر معرّفي كنند.



حاج ميرزا حسين نوري(ره) (م 1320ه ق) بيش از يك قرن پيش با دلي سوخته وارد عرصه اين جهاد بزرگ علمي شد و به مبارزه با نقل اكاذيب و مطالب بي پايه و اساس و غلوّآلود پرداخت و بي اعتباري كتبي همچون اسرار الشهادة و مفتاح الجنان را به اثبات رسانيد و وظيفه روضه خوانان را اين دانست كه نه تنها مستند نقل خود را بگويند بلكه نبايد به مجرّد ديدن خبري و حكايتي در يك كتاب به آن قناعت كنند. [32] او با بيان پاره اي از نمونه هاي دروغ از مصيبت ها و قصّه ها نوشت:



الحق جاي گريستن است امّا نه بر اين مصيبت بي اصل، بلكه در گفتن چنين دروغ واضح و افترا بر امام(ع) در بالاي منبر و نهي نكردن آنان كه متمكّنند از نهي كردن. [33]



حاج نوري از كذب خبرهاي مبالغه آميزي همچون ششصدهزار سوار و پانصد هزار پياده اعلام كردن لشگر دشمن و تعداد مقتولين به دست سيدالشهدا(ع) را سيصد هزار و به دست ابي الفضل(ع) را بيست و پنج هزار شمردن و روز عاشورا را هفتاد ساعت دانستن، پرده برداشت و به روضه خواناني كه بناي درستكاري دارند، توصيه كرد: از اساتيد اهل فنّ جويا شوند و به اغواي شيطان، رسم تازه گويي نگذارند و از هر كتابي هر چند جُنگُ المزخرفات، نقل نكنند. [34]

پاورقي

[27]. شيخ عباسى قمى، منتهى الامال، ج 1، ص 543، انتشارات ايران، امام خمينى.



[28]. استفتائات، ج 2، ص 28، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1372ه ش.



[29]. لؤلؤ و مرجان، ص 176.



[30]. موسوعة كلمات الامام حسين، ص 336؛ تذكرة الخواص، ص 217.



[31]. ر.ك: المكاسب، ج 1، ص 309-308، كنگره برگذاشت شيخ انصارى، 1415 ه ق .



[32]. ر.ك: لولو و مرجان، ص 98 - 136 - 156 - 160 - 162.



[33]. همان، ص 170.



[34]. ر.ك: همان، ص 185-184-162.