بازگشت

پيرايه هاي مضر


محرم را بايد از پيرايه هاي مضر خالي كنيم. چيزهايي وجود دارد كه اگر چه پيرايه است، اما نه مضر و نه حتي دروغ است. همه ي كساني كه بخواهند با بيان هنري، حادثه يي را ترسيم كنند، فقط متن حادثه را نمي گويند. وقتي شما مي شنويد كه در شرايط خاصي، سخني از زبان كسي خارج شده، مي توانيد احساسات آن گوينده ي سخن را هم حدس بزنيد. اين، يك چيز قهري است. اگر در بياباني و در مقابل لشكرياني، انساني حرفي بر زبان جاري مي كند، بسته به اين كه آن حرف چه باشد - دعوت و التماس و تهديد و... - قاعدتا حالاتي در روح و ذهن اين گوينده وجود دارد كه اين براي شنونده ي عاقل، قابل حدس است و براي گوينده ي هنرمند نيز قابل بيان مي شود. گفتن اينها، اشكالي ندارد. ما وقتي بخواهيم حالات امام و اصحابش (عليهم السلام) را در روز و شب عاشورا - آن مقداري كه در كتب معتبره خوانديم و يافتيم - بيان كنيم، قهرا خصوصيات و ملابساتي دارد. فرض كنيد سخني را كه امام (ع) با يارانش در شب عاشورا گفته است، مي توانيد با اين خصوصيات بيان كنيد: در تاريكي شب و يا در تاريكي غم انگيز و حزن آور آن شب و از اين قبيل. اين پيرايه ها، نه مضر و نه دروغ است؛ اما بعضي از پيرايه ها دروغند و بعضي از نقلها خلافند و حتي آنچه كه در بعضي از كتابها نوشته شده است، مناسب شأن و لايق مفهوم و معناي نهضت حسيني نيست. اينها را بايستي شناخت و جدا كرد.


بنابراين ما بايد حادثه را خالص كنيم و آن حادثه ي خالص شده و دقيق و متقن را، به انواع بيانهاي هنري - از شعر و نثر و سبك روضه خواني كه خودش يك سبك هنري مخصوصي است - بياميزيم. اين كار، اشكالي ندارد و مهم است. ما بايد اين كار را بكنيم. كساني كه در اين رشته متصلب و واردند، بايد اين كار را انجام بدهند. اگر ما از حادثه ي عاشورا، مثلا «ليستنقذ عبادك من الجهاله و حيرها لضلاله» را بيان كرديم - كه امروز معنا و مفهوم آن براي ما روشن است - ولي آن معنا و مفهوم را نقض كرد و با آن مخالف و مغاير بود؛ اين كار، خدمت به مرام حسيني و حادثه ي عاشورا نيست. ما بايد حادثه را خالص كنيم و سپس ابعاد مختلف آن را براي مردم تشريح نماييم. [1] .



پاورقي

[1] سخنراني در ديدار با ائمه‏ي جماعت و وعاظ تهران در آستانه‏ي محرم 11 / 5 / 1368.