بازگشت

دفاع بد، خطرناك است


از دو طرف نبايد لطمه بخوريم: نه ما بايد مسائل سياسي را بكلي از حيطه ي حرف و گفت و تلاش و مجاهدت تبليغي خودمان خارج كنيم؛ آن چنانكه دشمنان روي آن ده ها سال سرمايه گذاري كردند، ولي نهضت اسلامي آمد و اين سرمايه گذاري را آتش زد و از بين برد و گفتار و انديشه ي سياسي را وارد متن فعاليت هاي ديني كرد، و نه از اين طرف بايد بيفتيم كه تصور كنيم همه ي منبر، همه ي تبليغ، همه ي مخاطبه ي با مردم و با مؤمنين، يعني اين كه بنشينيم مسائل امريكا و اسرائيل و مسائل سياسي را تحليل كنيم؛ نخير، يك كار واجب تر اگر نباشد، واجب ديگري وجود دارد و آن، دل مخاطب شماست. دل و جان و فكر او را بايستي تعمير و آباد و سيراب كنيم. البته اين به يك منبع دروني احتياج دارد. ماها بايد يك چيزي در خودمان داشته باشيم تا بتوانيم اين تأثير را بر مخاطب بگذاريم، و الا نمي شود. در آن سرمايه ي دروني، بايد عنصر فكر و منطق باشد؛ بايد به فكر و منطق درست مجهز شويم، تا حرف سست زده نشود. آنهايي كه گفته اند يكي از مؤثرترين حمله ها، دفاع هاي ناقص و بد است، حرف كاملا درستي زده اند، وقتي دفاع از دين، ضعيف و سست و بد باشد، تأثيرش از حمله ي به دين، بيشتر است؛ بايد از اين، به خدا پناه ببريم. مبادا در حرف و منبر و تبليغ ما - آنچه به عنوان تبليغ داريم انجام مي دهيم - حرف سست، بي منطق و ثابت نشده اي وجود داشته باشد. گاهي بعضي از چيزهايي كه در كتابي هست و سند ندارد، خود، يك حكمت و مسأله ي اخلاقي است، كه ديگر سند نمي خواهد و مي توانيم آن را بيان كنيم؛ اين، عيبي ندارد؛ اما يك وقت هست كه يك چيزي دور از ذهن مخاطب است، كه باورش براي او مشكل است؛ اين را نبايد بگوييم؛ چون اين مسأله، او را از اصل قضيه دور مي كند و موجب موهون شدن دين و مبلغ دين در ذهن و دل او مي شود و خيال مي كند اين، از منطق عاري است؛ در حالي كه پايه ي كار ما منطق است. بنابراين، منطق، عنصر اصلي در تبليغ ماست. [1] .



پاورقي

[1] بيانات در ديدار روحانيون و مبلغان در آستانه محرم 5 / 11 / 1384.