بازگشت

همه ي موجودي


يك محدث، مرد مفسري كه مردم مي آيند از علم او استفاده مي كنند، از نصيحت او استفاده مي كنند، يك چنين كساني، يك چنين زبدگاني اصحاب امام حسين را تشكيل مي دهند، آن هفتاد و دو نفر و البته در كنار آنها يك مشت زن و بچه، خواهر، همسر، دختر، حرم پيغمبر، زنان نزديك به امام حسين، همه موجوديش را امام حسين برداشته است آورده است در خدمت اسلام و در راه خدا، آن جوانهايش، اين هم خانواده اش براي فداكاري. از اولي هم كه حركت كرد امام حسين انتظار اين حادثه را داشت. از اولي كه امام حسين راه افتاد به عنوان آدمي كه دارد از كشته شدن، از مرگ مي گريزد حركت نكرد. به عنوان آدمي كه دارد به استقبال مرگ مي رود حركت كرد. نه اين كه نمي خواست حكومت پيدا كند، نه اين كه نمي خواست كوفه را بگيرد، نه اين كه داشت يك نوع شبيه بازي درمي آورد، نه، امام حسين قاطعا به طرف حكومت كوفه مي رفت اما شهادت خود را هم مي ديد و همان طور كه به افرادي كه سخنش را مي شنيدند مي فرمود «الا و من كان باذلا فينا محجه و موطئا الي لقاء الله نفسه...» آن كسي كه خونش را حاضر است در راه ما بريزد. خودش حاضر بود خونش را بريزد، آماده بود. آن كسي كه توطين نفس كرده است براي اين كه در اين راه خدا را ملاقات كند. امام حسين توطين نفس كرده بود كه در اين راه خدا را ملاقات كند، آماده بود و مي دانست هم كه شهيد خواهد شد و اميد اين را هم داشت كه قبل از شهادت به اين پيروزي بزرگ دست پيدا كند. همه موجودي اش را امام حسين برداشت و آورد و در مقابل دشمنان خونخوار اسلام و خونخوار قرآن قرار داد. چون مي دانست با اين فداكاري راه باز خواهد شد. [1] .



پاورقي

[1] بيانات در نماز جمعه‏ي تهران 15 / 7 / 1362.