بازگشت

علت عظمت شهداي كربلا


همه شهادتها هم يكسان نيست؛ بعضي از شهادتها از بعض ديگر از شهادتها افضل است. كشته شدن كه خب، كشته شدن است ديگر. به موقعيت زمان و مكان فرق مي كند. كما اين كه انفاقها هم همين جور است. گاهي يك درهم در راه خدا، يك اثري مي كند كه هزارها درهم در راه خدا در، وقت ديگري آن اثر را نمي كند. شهادت شهداي كربلا نه فقط به خاطر تشنه بودنشان افضل از همه شهادتهاست. خيلي از شهدا تشنه از دنيا رفتند. بلكه فضيلت بيشتر شهداي كربلا به خاطر آن موقعيتي است كه آنها در آن شهيد شدند. در يك مقطع حساسي اين حادثه اتفاق افتاد كه اگر اتفاق نمي افتاد طومار دين به كلي درهم پيچيده مي شد. هركسي شرائط دهه هاي چهارم و پنجم و ششم هجري را توي تاريخ خوانده باشد و بداند كه يزيد چي بود و كي بود و مطلع بشود كه آن روز در مدينه و در مكه كه مهبط وحي خدا بودند و بوي پيغمبر هنوز از آن در و ديوارها به مشام اهل دل مي رسيد، در اين چنين بقاع متبركه اي چه فسادي مي گذشت و دين در چه وضعيتي قرار داشت، مي فهمد كه اگر حسين بن علي اقدام به اين كار نمي كرد در سراسر جهان اسلام يك نفر ممكن نبود اقدام كند به مقابله با كفر و فساد و ظلم و طغياني كه زير نام خيلفه ي رسول الله بر مردم حكومت مي كرد و اين همين طور مي ماند و از دين هيچ خبري باقي نمي ماند، اين را بدانيد. براي من واضح و آشكار است كه اگر قيام حسين بن علي نبود تمام زحمات پيغمبر و آن جنگها و احد و خيبر و اميرالمؤمنين و امام حسن همه از بين مي رفت.

كاري كه اين قدر حساس است همين قدر سخت هم هست. باوركردني


است كه حسين بن علي در حدود 5 ماه يا بيشتر در بين مدينه و كربلا سرگردان باشد، همه هم بدانند - همه فهميدند ديگر، كوفي ها فهميدند، عراقي ها فهميدند، حجازي ها فهميدند - و بالاخره توي كربلا يا چهل پنجاه نفر فقط بماند؛ چون اين هفتاد و دو نفر همه شان كه نبودند؛ يك عده شان شب عاشورا آمدند، يا صبح عاشورا، بيست سي نفرشان، چهل، پنجاه نفر آن جا با امام حسين بمانند، كار سخت بود. سختي اش به خاطر اين بود كه قيام در مقابل آن چنان ظلم همه گير و مسيطر، دل مي خواهد؛ مثل زمان پيغمبر نبود كه پرچم دست خود پيغمبر بود و نفس كرم پيغمبر، راه مي افتادند با شوخي و خنده و شادي مي رفتند ميدان جنگ، آن جوري نبود. همه اصحاب پيغمبر، تو خانه ها خزيده بودند. عبدالله عباس ها و عبدالله جعفرها، سرشان را زير عبا قايم كرده بودند كه قوم و خويشهاي پيغمبر هم بودند. يك عده فقط شجاع دلدار قوي از هيچ كي نترس همه دنياي كفر را با چشم حقارت نگاه بكن، حاضر بودند كه از همه چيز هم بگذرند، بگويند ما مي خواهيم برويم در كنار پسر پيغمبر و كشته بشويم. اهميتش به خاطر اين بود كه كار سختي بود، تصميم گيري اش آسان نبود. لذا بود كه ابن زبيرها و ابن عمرها و ابن عباس ها و ابن جعفرها همه ماندند. فرق هم نمي كند. خيال نكنيد كه عبدالله جعفر و عبدالله عباس با آنهاي ديگر فرق مي كنند. نه، متخلف، متخلف است. همه شان تخلف كردند و كسي اين گرده قوي و نيرومند را نداشت، جز همان يك عده معدود. در طول تاريخ جهان شهدائي به عظمت شهداي كربلا نداريم. امروز هم شهداي ما خيلي عزيزند. امروز هم از آن روزهاست، اما همين طور كه امام حسن عليه السلام فرمود، اميرالمؤمنين فرمود: «لا يوم كيومك يا اباعبدالله» هيچ روزي مثل روز كربلا ديگر نيست؛ نيامده در تاريخ، تا امروز نيامده. واقعا ما در اين ايام خطيره تاريخ چه صدر اسلام، قبل از اسلام، بعد از اسلام، ديگر مثل كربلا سراغ نداريم، من سراغ ندارم. اين است كه امام حسين مي شود سيدالشهدا و اصحابش مي شوند سادات شهيدان تاريخ؛ از همه والاتر. [1] .



پاورقي

[1] ديدار با طلاب برادر و خواهر حوزه علميه کرج 19 / 8 / 1363.