بازگشت

جلوگيري از آب در كربلا


وقتي پسر سعد به كربلا رسيد و با امام حسين عليه السلام مذاكره نمود، نتيجه را به ابن زياد نوشت. او نيز در جواب آن نوشت: اگر حسين حاضر به بيعت با يزيد شد، مرا مطلع ساز تا رأي خويش در آن بنگرم.

چون اين نامه به پسر سعد رسيد، چگونگي آن را به حسين عليه السلام نگفت.

سپس پسر زياد نامه ي ديگري براي پسر سعد نوشت كه آخر آن نامه چنين بود:

بين حسين و آب حائل شو و مگذار قطره اي از آن بنوشد!

وقتي اين نامه به پسر سعد رسيد، بي درنگ عمرو بن حجاج را با پانصد سوار مسلح و تيراندازان ماهر به طرف شريعه فرات گماشت و آنان نهر فرات را زنجيروار احاطه كرده و مانع بردن آب به اردوي امام حسين عليه السلام شدند. اين ممنوعيت از روز هفتم محرم آغاز شد.

با توجه به اين كه هواي آن بيابان سوزان، گرم بود، امام حسين عليه السلام و اصحابش، بويژه بانوان و كودكان، در تنگناي بسياري قرار گرفتند.

اين تصميم زشت، در حالي انجام شد كه خداوند آب را براي همه ي موجودات، رايگان و بدون هيچ شرطي لطف فرموده است. آنان عملي را انجام دادند كه از جنبه ي انساني نيز دور بود.

از سوي ديگر طبق روايات و اخبار وارده، «آب» مهريه دختر خاتم پيامبران؛ و مادر با كرامت و بزرگوار حضرت سيدالشهداء عليه السلام بود.

ابن شهرآشوب، از حضرت امام محمد باقر عليه السلام چنين روايت كرده است:

مهرية فاطمة الزهراء عليهاالسلام خمس الدنيا و ثلث الجنة و جلت لها في الارض اربعة انهارا، الفرات، والنيل، و نهروان.

در كتاب شريف نفس المهموم آمده است كه وقتي ياران امام حسين عليه السلام و بانوان و اطفال از تشنگي بي تاب بودند، امام عليه السلام پشت خيام بانوان، چند گام به طرف جنوب زمين را كند و چشمه ي آبي گوارا پديدار شد! ياران امام حسين عليه السلام سيراب شدند و مشك ها را پر كردند و آن گاه آن چشمه ناپديد شد.