بازگشت

يار تنهاي ولايت


فاطمه عليهاالسلام بين شوهر خود و مردم ايستاد و فرمود:

به خدا قسم، نمي گذارم كه پسر عمويم را ستمگرانه بر زمين بكشيد. واي بر شما! چه زود در حق اهل بيت، به خدا و رسولش خيانت ورزيديد!

مگر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شما را به پيروي و دوستداري به ولايت ما سفارش نفرمود كه خداي تعالي فرموده: «به ازاي آن[رسالت]پاداشي از شما خواستار نيستم، مگر دوستي درباره ي خويشاوندان. [1] .

امام علي عليه السلام را كشان كشان بردند تا به ابوبكر رسيدند. عمر با شمشير بالاي سر علي عليه السلام ايستاده بود. خالد بن وليد، ابوعبيده بن جراح، سالم (برده ي آزاد شده ي ابوحذيفه) معاذ بن جمل، مغيرة بن شعبه، اسيد بن حضير، بشير بن سعد و ساير مردم گرد ابوبكر، با سلاح ايستاده بودند. [2] .


پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 8، ص 233؛ نهج‏الحياة، ص 141؛ رياحين الشريعة، ج 1، ص 270.

[2] بحارالأنوار، ج 8، ص 51-52؛ السقيفه، ص 82-85؛ الاحتجاج، ج 1، ص 107-109.