بازگشت

زائر كوي حسين






جسمم همه اشك گشت و چشمم بگريست

در عشق تو بي جسم همي بايد زيست



از من اثري نماند و اين عشق از چيست؟

چون من همه معشوق شدم عاشق كيست؟ [1] .



امام حسين عليه السلام سمبل عشق و پرستش و شهادت و شوريدگي و شيدايي است.

نام امام حسين عليه السلام و قيام او، شيدايي و شوريدگي او، درس آزادمردي و حقيقت حيات را به مردم مي دهد.

او الگوي مناجات و معاشقه است «و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته» [2] .



يا رب چه چشمه اي است محبت، كه من از او

يك قطره نوش كردم و دريا گريستم



انبياي الهي، به ويژه اوالوالعزم، هر گاه به مشكلي بزرگ برخورد مي نمودند، براي حل آن، خداوند متعال را به انوار طيبه ي پنج تن آل عبا عليهم السلام سوگند مي دادند؛ [3] هر جا انبياء و مرسلين، شهداء و صديقين باشند، حسين (ع) آن جا مجلي و مظهر است.

برخي از آن ها وقتي به نام امام حسين عليه السلام مي رسيدند، غمگين مي شدند و اشك مي ريختند. هنگامي كه از علت آن سؤال كردند، خبر شهادت مظلومانه ي اباعبدالله الحسين عليه السلام را به آنان دادند و بر همين اساس به عزاداري پرداختند.

حضرت آدم بر ساق عرش، نام هاي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام را مشاهده كرد و جبرئيل به او تلقين كرد كه بگويد: «يا حميد بحق محمد، يا عالي بحق علي، يا فاطر بحق فاطمة، يا محسن بحق الحسن والحسين و منك الاحسان». [4] .

هنگامي كه حضرت آدم عليه السلام نام امام حسين عليه السلام را بر زبان جاري ساخت، گريان شد و قلبش خاشع گرديد.

حضرت آدم عليه السلام گفت: اي جبرئيل! چرا پس از گفتن نام حسين، قلبم شكست و اشكم جاري گرديد؟

جبرئيل خبر شهادت امام حسين عليه السلام و چگونگي مصائب او را تشريح نمود و هر دو چون مادر جوان مرده، عزاداري و گريه و ناله نمودند. [5] .



آنان كه ره دوست گزيدند همه

در كوي شهادت آرميدند همه



در معركه دو كون، فتح از عشق است

هر چند سپاه او شهيدند همه




امام حسين عليه السلام فرمود:

من كشته ي اشك ها هستم. كشته غم هستم، و خدا را سزاوار است كه هر كه غصه دار و غمگين است، و مرا زيارت كند، غم از او زايل و خوشحال به خانواده اش برگردد. [6] .

سلام بر تو! كه ملائكه نيز، به زيارت قبرت مشتاق اند:

راوي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: خداوند خلقي نيافريده، بيش تر از ملائكه و هر شب از آسمان، هفتاد هزار ملك نازل مي شوند و خانه خدا را طواف نموده تا طلوع فجر به كنار قبر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مي آيند و بر او سلام مي كنند، سپس كنار قبر اميرالمؤمنين عليه السلام مي آيند و بر او سلام مي كنند، و پس از آن كنار قبر امام حسين عليه السلام آمده و بر او سلام مي كنند و قبل از طلوع آفتاب به آسمان بالا مي روند و سپس هفتاد هزار ملائكه روز نازل مي شوند و هم چنان برنامه ي ملائكه شب را انجام مي دهند... و تا قبل از غروب به آسمان بالا مي روند. [7] .

سلام بر تو! اي سمبل تشنگي و عطش!

اي حسين! اين چه سري است كه هر كه بيش تر به تو شيفته تر است، تشنه تر و سوخته تر است.

و به راستي هر جا سليل راستين صلاح و سلاح حسين باشد، آن جا حسين (ع) حاضر است، و هر جا حسين (ع) حاضر است، آن جا مهدي (عج) حاضر است و هر جا مهدي (عج) حاضر باشد، ارواح انبيا و اوليا و شهدا و صديقين عليهم السلام حاضرند. به راستي حضور و شهود همه عالم و آدم با حسين است.

سبحان الله!



اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست

اين چه شمعي است كه جان ها همه پروانه اوست



اي محبوب العارفين!

اگر ياد تو ذكر تو و نور تو در بهشت نباشد، بهشت به چه كار آيد؟

صحبت تو بهشت است، نه حور و غلمان و آب و درخت و غير و...



مقصود ما ز خلق جهان جلوه تو بود

بعد از تو خاك بر سر اين عالم خراب



آري! هر جا انبياء و مرسلين، شهداء و صديقين باشند، حسين (ع) آن جا مجلي و مظهر است؛ مگر نه آن كه وارث همه ي آنان است؟

هر جا شهيدي مبارك با نام يا گمنام باشد، هر جا مسلماني دم از آزادي و آزادگي بزند، حسين آن جا حاضر است. حسين شاهد همه مشاهد شهادت است و شهيدان الهي بستر گسترده تاريخ همه بر آستان او شاهد و حاضرند. او با آنان و آنان با اويند.

«اين التراب و رب الأرباب» لطف و عنايت بر اين قرار گرفت تا محبوبي انساني و مطلوبي جسماني را در راه انسان ها بگذارد تا با تعشق با او، با دلدادگي و شوريدگي به او، به سوي خداوند بروند.


و آن حسين است كه اشك سوزان هر مؤمن و مؤمنه اي است! «أي عبرة كل مؤمن و مؤمنة».

از چه چيز تو سخن گويم و به كدامين مصيبت تو نوحه كنم اي «قتيل عبرات» و «اسير كربات»؟!

ياد تو چه آتش ها كه به دل هر مؤمني زده است: «ان لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا»؛ [8] از براي شهادت حسين (ع) سوزشي در دل هاي مؤمنان است كه هيچ گاه به خنكي و سردي نگرايد و مگر خود نفرمودي:

انا قتيل العبرة ما ذكرتني مؤمن الا و قد استعبر؛ [9] من كشته و شهيد اشكم، هيچ مؤمن مرا ياد نكند مگر آن كه ديده اش را اشك فراگيرد.

و اين جاست كه بايد به يقين برسيم كه همه ي مخلوقات خداوند بر او گريه و نوحه دارند مگر نه آن كه: بكت الانس و الجن و الطير و الوحش علي الحسين بن علي عليه السلام حتي ذرفت دموعها.

بلكه رئيس مذهب شيعه، امام صادق عليه السلام فرمود:

ان اباعبدالله الحسين بن علي عليهماالسلام لما مضي بكت عليه السموات السبع والارضون السبع و ما فيهن و ما بينهن و من ينقلب عليهن والجنة والنار و ما خلق ربنا و ما يري و ما لا يري.

و اين گونه بود كه وقتي شب هنگام بر قبر جدت سر گذاشتي در خواب ديدي كه رسول خدا در جمعي از ملائكه فرمود:

حبيبي يا حسين كاني أراك عن قريب مرملا بدمائك مذبوحا بارض كربلا بين عصابة من امتي و انت مع ذلك عطشان لا تسقي و ظمئان لا تروي؛ عزيزم حسين! گويا مي بينم تو را كه به همين زودي، غرقه در خونت، سر بريده در زمين كربلا، در ميان گروهي از امتم، و حال آن كه تو تشنه اي هستي كه آبش ندهند و جگر سوخته اي كه سيرابش نسازند.

اي صابر محتسب! فرزند عزيزت كه اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله بود به ميدان رفت.

و بهترين اصحاب و ياران تو نيز، و حتي از اهل بيت تو، طفل شش ماهه ات به ياري تو برخواستند.

و در جريان عصر عاشروا، والاترين حماسه خون و شمشير، آفتاب آل ابي طالب منكسف و ماه بني هاشم منخسف شد.

همه و همه تشنه كام رفتند و آسمان صحراي كربلا از دود آهشان سياه و از آن زمان تاكنون:



زان تشنگان هنوز به عيوق مي رسد

فرياد العطش ز بيابان كربلا



و حجت خدا و فزند معصومش، بدن مقدس شهيد صابر محتسب را دفن مي كنند و بالاي قبر نام شهيد را با انگشت مبارك مي نويسد: «هذا قبر الحسين بن علي الذي قتلوه عطشانا».

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته



پاورقي

[1] شيخ ابوسعيد ابوالخير.

[2] تنوير القلوب، حديث قدسي.

[3] بحارالانوار، ج 16، ص 366.

[4] درالثمين، ذيل تفسير آيه‏ي (فتلقي آدم من ربه کلمات).

[5] بحارالانوار، ج 44، ص 245.

[6] قال الحسين بن علي (ع) أنا قتيل العبرة قتلت مکروبا و حقيق علي الله أن لا يأتيني مکروب الا رده و قلبه الي أهله مسرورا.

[7] ... ما خلق الله خلقا أکثر من الملائکة و انه لينزل من السماء کل مساء سبعون ألف ملک يطوفون بالبيت ليلهم حتي اذا طلع الفجر انصرفوا الي قبر النبي (ص) فسلموا عليه ثم يأتون قبر اميرالمؤمنين علي (ع) فيسلمون عليه ثم يأتون قبر الحسن فيسلمون عليه ثم يأتون قبر الحسين (ع) فيسلمون عليه ثم يعرجون الي السماء قبل أن تطلع الشمس ثم تنزل ملائکة النهار....

[8] مستدرک الوسائل، ج 2، ص 217.

[9] کامل الزيارات، ابن‏قولويه، ص 108.