عجب
عجب، بزرگ شمردن كردار نيك در چشم انسان و شاد شدن به آن است. روي آوردن مردم به خواص موجب مي شود كه تصوير وارونه اي از خود بيابند و تصور كنند كه از مردم ممتاز هستند و راه تكبر و غرور بپيمايند. اقبال مردم به ويژه اگر با تملق و چاپلوسي همراه باشد، شخصيت واقعي فرد را از او مي گيرد؛ زيرا در آن صورت قوه ي واهمه فعال شده، فرد تصور وهمي از خود مي سازد.
مولوي مصداق آشكار چنين آفتي را در فرعون نشان مي دهد:
سجده خلق از زن و از طفل و مرد
زد دل فرعون را رنجور كرد
گفتن هر يك خداوند و ملك
آن چنان كردش ز وهمي منهتك
كه به دعوي الهي شد دلير
اژدها گشت و نمي شد هيچ سير [1] .
پاورقي
[1] مثنوي، دفتر سوم، بيتهاي 1557 - 1555.