بازگشت

وفاداري


از ديگر اموري كه از شهيد مي آموزيم، وفاداري و صداقت و عمل به پيمان است. قرآن مجيد وفاي به عهد را به عنوان يك وظيفه از مردم خواسته است:

... و اوفوا بالعهد ان العهد كان عنه مسئولا؛

و به عهد خود وفا كنيد كه از عهد و پيمان سؤال مي شود.

شهيد با استقامت و ثبات قدمش درس وفاداري و صداقت مي دهد و مصداق بارز اين آيه است:

من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا؛ [1] .

در ميان مؤمنان مرداني هستند كه بر سر عهدي كه با خدا بستند صادقانه ايستادند، بعضي پيمان خود را به آخر بردند ( و در راه او شربت شهادت نوشيدند ) و بعضي ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلي در پيمان خود


ندادند.

امام حسين عليه السلام در شب عاشورا در خطبه اي به ياران و اهل بيتش فرمود:

من ياراني باوفاتر و بهتر از ياران خود و خانداني نيكوتر و بهتر از خاندانم نمي شناسم. خدا به شما جزاي خير دهد. من از وجود چنين روزي آگاه بودم. بر شما تعهدي نيست، از تاريكي شب بهره گيريد و مرا با اين گروه بگذاريد كه آنان مرا مي خواهند. [2] .

برادران و فرزندان برادر و پسران عبدالله بن جعفر در پاسخ امام عليه السلام گفتند: هرگز چنين مباد كه پس از تو بمانيم. خدا چنين چيزي را نياورد. امام به فرزندان عقيل فرمود: «شما را شهادت مسلم بس است، من اجازه دادم كه برويد.» گفتند: سوگند به خدا نمي رويم، ما خود و اموال و خاندانمان را فداي تو خواهيم كرد. خدا زندگي پس از تو را زشت گرداند. مسلم بن عوسجه اسدي به پا خاست و گفت: آيا تو را تنها بگذاريم؟ در آن صورت، چه عذري در پيشگاه خدا داريم؟


پاورقي

[1] احزاب (33) آيه‏ي 23.

[2] انصار الحسين، ص 9.