بازگشت

مبارزه با تحريفات


تحريف يك مكتب بدترين خطر براي آن است و بدترين انواع تحريف اين است كه رهبران و سياستمداران آن مكتب برخلاف احكام و دستورها عمل كنند و در عين حال رفتار خود را مطابق قوانين و تعاليم آن مكتب بدانند. اين خطر بزرگ در زمان امام حسين عليه السلام از سوي دستگاه حكومت اموي اسلام را تهديد مي كرد.

اگر امام حسين عليه السلام قيام نمي كرد و دست به افشاگري نمي زد، ديري نمي پاييد كه از اسلام جز نامي باقي نمي ماند. حكومت ستمگر يزيد در پي تباه كردن چهره ي نوراني اسلام و زحمات طاقت فرساي پيامبر و مسلمانان صدر اسلام و خون شهدا بود. او با تظاهر به اسلام، ارزش هاي آن را زير پاگذاشته بود، اما همچنان خود را خليفه ي خدا و رسول مي ديد اين عمل در دراز مدت، سبب تباهي و


رضاي الهي است. بر اين اساس است كه در آغاز حركتش در حرم جد بزرگوار خويش با پروردگار چنين راز و نياز مي كند.

اللهم اني احب المعروف و أنكر المنكر و أنا اسألك يا ذالجلال و الاكرام بحق القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لك رضا و لرسولك رضا؛ [1] .

خداوندا، تو خود بهتر مي داني من نيكي را دوست دارم و پليدي را ناپسند مي دانم. اي خداوند شكوه و كرامت، تو را به اين قبر و صاحب آن سوگند كه ما را به آنچه پسند تو و پيامبرت در آن است هدايت فرما.

امام در حضور جد بزرگوارش از خداوند مي خواهد او را به راهي هدايت كند كه خشنودي اش در آن است. اگر رضايت الهي باشد، همه حوادث، هر قدر هم سنگين باشد، براي او سهل و آسان و همه تلخي ها شيرين و گواراست. بر اين اساس، وقتي همه عزيزان و يارانش را از دست مي دهد و خود نيز با بدن مجروح و قطعه قطعه در گودال قتلگاه مي افتد دل به معبود مي سپارد و عرضه مي دارد:

الهي رضا بقضائك، تسليما لأمرك، لا معبود سواك، يا غياث المستغيثين؛

خداوندا! من، به حكم و قضاي تو راضي ام و در برابر تو تسليم هستم و جز تو معبودي ندارم، اي پناه بي پناهان.

اين همان اخلاص، عرفان، عشق به خدا و فناي في الله است كه با وجود آن انسان جز او نمي بيند و جز او نمي شناسد. امام عليه السلام در عالي ترين نقطه ي اين عشق مقدس و در اوج اخلاص و عرفان قرار دارد و قيامش براي رضايت خداست.



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 328.