بازگشت

رياست طلبي


از عوامل مهم حق گريزي، رياست طلبي و قرباني كردن همه چيز در


مسير دست يابي به جاه و مقام است. رياست طلب مي خواهد در هر شرايطي رياستش را حفظ كند. براي رسيدن به مقصود به تمام ارزش هاي الهي پشت پا مي زند. راز برخي از مخالفت ها با امامان همين بيماري بزرگ بوده است؛ آنان حق را مي شناختند اما رياست طلبي پرده بر بصيرتشان كشيد و به بيراهه رفتند.

ابن ابي الجديد مي گويد:

زبير و طلحه پس از گذشت چند روز از بيعت با علي عليه السلام به خدمت ايشان رسيدند و گفتند: اي اميرمؤمنان،... خواسته ي ما اين است كه بعضي از كارهاي خود ( استانداري بصره و كوفه ) را به ما واگذاري. امام عليه السلام فرمود: ( بدانيد من در اين امانتي كه خداي به من سپرده ( يعني مسؤوليت حكومت ) جز انسان هايي كه از دينشان راضي، و از امانتداري شان خرسندم و لياقت آنها را احراز كرده باشم، مردي را شريك نمي سازم. [1] «.

طلحه و زبير به هوس رياست كوفه و بصره با علي عليه السلام بيعت كردند، ولي آن گاه كه پايداري علي عليه السلام را در دين و سازش ناپذيري وي را ديدند و مشاهده كردند علي عليه السلام مصمم است اساس حكومتش را بر كتاب و سنت پيامبر گرامي اسلام قرار دهد، سر به شورش برداشتند. [2] .

حضرت علي عليه السلام در تحليلي روان شناسانه در مورد اين جاه طلبان فرمود:

اينان آن چنان رياست طلبند كه هر كدام تنها رياست مطلق خود را


مي خواهد و بس! بر اين اساس ميان خود كشمش و كينه دارند. [3] .

امام صادق عليه السلام در نكوهش رياست طلبي مي فرمايد:

از رحمت خدا به دور است، آن كس كه دنبال رياست باشد. نيز هر كس به آن اهتمام ورزد يا در فكر آن باشد. [4] .

سوگمندانه بايد گفت اين بيماري در طول تاريخ اسلام دامنگير بسياري از خواص شد. با اين كه مي دانستند سنگر حق كجاست اما رياست طلبي آنها را به بيراهه كشانيد. عمر سعد به خوبي امام حسين عليه السلام را مي شناخت. مي دانست حق با اوست ولي رياست طلبي و آرزوي رسيدن به ملك ري او را به رويارويي با امام حسين عليه السلام كشاند!


پاورقي

[1] شرح نهج‏البلاغه، ابن‏ابي‏الحديد، ج 1، ص 231.

[2] همان، ج 11 ص 10.

[3] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 148.

[4] اصول کافي، ج 2، ص 298، باب طلب الرئاسه، ح 12.