بازگشت

ترس


ترس در موارد زيادي عامل بازگشتن از موضع حق مي شود و باعث مي شود انسان در مقاطع تاريخي حساس، حمايت از حق را واگذارد. ترس باعث شد مردم كوفه حضرت مسلم بن عقيل را تنها گذارند، با


اين كه معتقد به حقانيت امام حسين عليه السلام و نماينده اش نيز بودند. ابن زياد تهديد كرد كه هر رئيس قبيله اي كه مخالفي را پناه دهد و معرفي نكند، جلو خانه اش به دار كشيده خواهد شد. [1] وقتي وارد قصر دار الاماره شد خطاب به مردم گفت: من مأمور برخورد شديد با مخالفانم و با تازيانه و شمشير با آنان برخورد مي كنم. [2] .

اين تهديدها كارگر افتاد تا جايي كه پدر مي آمد دست پسر را مي گرفت و مي برد؛ برادر، برادر را و زن شوهر را و... تا آن جا كه مسلم بن عقيل كه در آغاز با استقبال بيست هزار نفري مواجه شده بود، به جايي رسيد كه حتي يك نفر هم همراهش نبود. غريبانه در كوچه هاي كوفه مي رفت و نمي دانست بر چه كسي وارد شود. [3] .

رهبر معظم انقلاب مي فرمايد:

كاري كه ابن زياد كرد، يك عده از همين خواص را بين مردم فرستاد كه مردم را بترسانند، مادرها و پدرها را، تا بگويند با چه كسي مي جنگيد؟ چرا مي جنگيد؟ برگرديد، پدرتان را درمي آورند، اينها يزيدند، اينها ابن زيادند، اينها بني اميه اند و اينها چه دارند، پول دارند، شمشير دارند، تازيانه دارند، ولي آنها چيزي ندارند! مردم را ترساندند، به مرور همه متفرق شدند، آخر شب، وقت نماز عشا، هيچ كس همراه حضرت مسلم نبود، هيچ كس! [4] .

اساسا ترس شديد، برخاسته از ناتواني نفس و يقين نداشتن به خداوند است. از اين روست كه منافقان در جنگ به شدت مي ترسند؛ چون تنها


در سخن ايمان دارند. قرآن مي فرمايد:

و يقول الذين امنوا لو لا نزلت سورة فاذا انزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال رأيت الذين في قلوبهم مرض ينظرون اليك نظر المغشي عليه من الموت فأولي لهم [5] .

كساني كه ايمان آورده اند مي گويند: چرا سوره اي نازل نمي شود ( كه در آن فرمان جهاد باشد ) يعني مؤمنان بي صبرانه انتظار جهاد را مي كشند اما منافقان از شنيدن نام جنگ چنان وحشت و اضطراب سر تا پايشان را فرامي گيرد كه نزديك است قالب تهي كنند. فكرشان از كار مي افتد، چشمشان از حركت باز مي ايستد، همچون كساني كه نزديك است قبض روح شوند نگاهي بي حركت و خيره دارند.

مرحوم سيد جمال الدين اسد آبادي سخني زيبا درباره نكوهش ترس دارد:

ترس است كه پايه هاي استقلال كشور را سست مي كند؛

ترس است كه روابط ملت ها را مختل مي سازد؛

ترس است كه درهاي خير و بركت را به روي جويندگان مي بندد؛

ترس است كه درخشش هدايت را از نظرها دور مي دارد؛

ترس است كه نفوس بشري را به كرنش و خواري وامي دارد؛

ترس است كه يوغ بردگي را بر گردن مردم مي افكند؛

ترس است كه جامه ي ننگ بر تن انسان مي پوشاند؛ ننگي كه جان هاي پاك و همت هاي بلند كشته شدن را بر آن ترجيح مي دهند. [6] .



پاورقي

[1] شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 42.

[2] تاريخ طبري، ج 7، ص 242.

[3] اللهوف، سيد بن طاووس، ص 119.

[4] رهبر معظم انقلاب، 20 / 3 / 75.

[5] محمد (47) آيه‏ي 20.

[6] بيدارگران اقاليم قبله، محمدرضا حکيمي، ص 56.