بازگشت

خشكاندن ريشه ها


اصولي ترين راه مبارزه با آفات و مفاسد، ريشه كن كردن آنهاست. مادامي كه ريشه گياهي در بن خاك است قطع شاخ و برگ مشكلي را حل نمي كند و به محض فراهم آمدن شرايط و رفع موانع گياه به گونه اي ديگر رشد و نمو مي كند. براي تهذيب اخلاق اجتماعي و تزكيه نفوس هر چند مي توان تنها به اصلاحات صوري و موعظه هاي اخلاقي بسنده كرد، اما اين راه مطمئن و قابل اعتماد نيست. براي مبارزه بايد ريشه ها را يافت و آنها را خشكاند.

به تصريح برخي از آيات و روايات و تأكيد حضرت امام ( قدس سره ) و تصريح مقام معظم رهبري، ريشه ي تمامي انحرافات و خطراتي كه در مسير زندگي، اهل ايمان و حتي خواص وجود دارد «حب دنيا» ست. بايد آزاده بود و از دام دنيا رهايي يافت، تا رستگاري نصيب گردد. حربه ي شيطان در فريب انسان، تزيين دنياست. درمان بايد از محل آسيب ديدگي آغاز گردد و نظرگاه انسان نسبت به دنيا و تمتعات آن تصحيح شود.

از سوي ديگر، در سيره ي عملي رهبران ديني به ويژه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و


اميرمؤمنان علي عليه السلام چنين برمي آيد كه آنها در اداره ي امور جامعه هرگز از نظارت و كنترل افراد به ويژه كارگزاران خود غافل نبوده اند. در دوران حكومت حضرت علي عليه السلام كه وضعيت اجتماعي و فرهنگي جديد، كنترل هاي بيشتري را ايجاب مي كرد، حضرت براي مراقبت از عاملان خود در گوشه و كنار مأموران اطلاعاتي - امنيتي داشته است كه اخبار مربوط به كارگزاران را به وي برسانند. ميزان تأكيد حضرت در حفظ بيت المال، واگذاري مناصب و مسؤوليت هاي اجتماعي به افراد صالح و مبارزه جدي با انحرافات و لغزش هاي كارگزاران مانع رشد و باروري دنيا دوستي در نهاد ياران خود مي شوند. با وجود اين مراقبت ها و آموزش هاي نظري و عملي، اگر كسي از كارگزاران خود را در حال خيانت به امانت الهي و دستبرد به بيت المال مي بيند، بدون ملاحظه از او حسابرسي نموده و او را به جزاي عمل خود مي رساند.

حدود يك سوم نهج البلاغه در مورد زهد و زيان هاي دنيا طلبي و دنياگرايي است. در دوران رشد و پيشرفت و توسعه، آفت دنياگرايي، گريبان خواص را مي گيرد و حضرت علي عليه السلام در عصر خود با چنين آسيبي مواجه بودند كه هشدارهاي پياپي داده اند.

از اساسي ترين شناخت ها، شناسايي آسيب ها در عملكرد عوام و خواص و عوامل رخوت آور و ركودزاست كه براي عبرت آموزي و دوري گزيدن از چنين آسيب هايي به بررسي آنها مي پردازيم: