بازگشت

عمرو بن عاص


«در اواخر عصر عمر، عمرو بن العاص بسيار نادم و وحشت زده شده بود. «شافعي» نقل مي كند: در آستانه مرگ عمرو بن العاص، عبدالله بن عباس به ديدارش رفت و پرسيد: چگونه صبح كردي عمرو؟ پاسخ داد: «من به اين حال رسيده ام، در صورتي كه اندكي از دنياي خود را اصلاح و بسياري از دينم را فاسد كرده ام. اگر اكنون طلب كردن، سودي به حالم داشت، طلب مي كردم و اگر قدرت داشتم فرار كنم، فرار مي كردم. در اين موقع، مانند كسي كه ميان آسمان و زمين خفه شده است قرار گرفته ام، نه مي توانم با دست هايم بالا روم و نه با پاهايم به زمين فرود آيم [1] ».

او از جمله خواص دنيا طلبي بود كه عوام اهل شام را به جنگي كشاند كه جهان اسلام را در گردابي از اضطراب و لرزش فروبرد. جنگي كه به وسيله آن مدار جامعه اسلامي را از جايگاه اصلي آن يعني اهل بيت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم جدا و در خاندان ابوسفيان قرار داد. همو كه با حيله اش قرآن هاي بسياري بالاي نيزه رفت. بيش از پانصد قرآن بر فراز نيزه هايي كه به خون «عمار ياسرها» و «اويس قرني ها» آغشته بود قرار گرفت. به تحريك او شاميان فرياد مي زدند:

اي اهل عراق، خدا ميان ما و شما حاكم است، پس از اهل شام چه كسي شام را حفظ خواهد كرد؟ چه كسي به جهاد ترك و روم و كفار خواهد رفت؟!

تيرهاي نيرنگ رها شد و دل هاي بيمار گرفتار آمد. امام عليه السلام با فريب خوردگان سخن گفت: «اي مردم، واي بر شما! از روي خدعه و


حيله قرآن بر نيزه كرده اند. با دشمن بجنگيد كه معاويه، ابن عاص، ابي معيط، حبيب بن مسلمه، ابي النابغه و كساني همانند آنها اهل دين و قرآن نيستند.»

اما در اوج جنگ و قتال از صلح و مدارا سخن گفتن، طرفداران بسيار دارد، دل هاي متمايل به دنيا را به سرعت جذب مي كند، سخنان خواص دنياگرا همچون اشعث بن قيس كندي، رئيس قبيله «بني كنده» ، دل عوامان جبهه ي اسلام را متمايل به سازش كرد و اين چنين بار ديگر پيشواي صداقت و راستي، از دست ياران سست اراده و مكاران روزگار جام زهر نوشيد. شمشير در غلاف نمود و با اندوه فراوان به سوي خيمه اش رفت! جنگي كه مي رفت بنيان حيله و نفاق را از دامن جامعه ي اسلامي بزدايد با اقدام خواص عافيت طلب به شكست انجاميد و معاويه را از چند قدمي مرگ با عنوان اميرالمومنين! راهي حكومت شام كرد و بني اميه را نود سال بر سرنوشت مسلمانان حاكم كرد. در اهميت تصميم خواص رهبر فرزانه انقلاب مي فرمايد:

از هر طرف شروع كنيد، مي رسيد به خواص، تصميم گيري خواص در وقت لازم، تشخيص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنيا در لحظه ي لازم، اقدام خواص براي خدا در لحظه ي لازم، اينها هست كه تاريخ را نجات مي دهد... در لحظه ي لازم بايد حركت لازم را انجام داد. اگر گذاشتيد وقت گذشت، ديگر فايده ندارد. [2] .


پاورقي

[1] خواص و لحظه‏هاي تاريخ ساز، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، با تلخيص.

[2] رهبر معظم انقلاب، 20 / 3 / 75.