بازگشت

دنيا خواهي


مردم كوفه پس از مرگ معاويه، به دليل جواني يزيد، حكومت شام را در ضعف مي ديدند. در اين هنگام افراد و قبايل براي به دست آوردن غنيمت هاي جنگي و به انگيزه دنيا خواهي با نهضت عاشورا همراه شدند. آنها حاضر نبودند دنياي خود را از دست بدهند و هر گاه خطري نسبت به دنياي خود مي ديدند عقب مي نشستند. تعداد فراوان بيعت كنندگان با مسلم را نيز مي توان طبق همين اصل توجيه كرد. گرچه عده ي قليلي از افراد مخلص نيز در ميان آنها بود.


هنگامي كه عده اي از شيعيان مخلص به رهبري سليمان صرد خزاعي جمع شدند و انديشه دعوت از امام حسين عليه السلام و تشكيل حكومت در كوفه را مطرح كردند، مردم كوفه چون نعمان بن بشير را قادر به مقابله با قيام جدي نمي دانستند، به سرعت اين دعوت را پذيرفتند؛ زيرا احتمال پيروزي و تشكيل حكومت را فراوان مي ديدند. حتي پس از ورود عبيدالله به كوفه باز هم اميد پيروزي را از دست نداده بودند و از اين رو بسياري به همراه مسلم بن عقيل در محاصره ي قصر عبيدالله شركت جستند. اما هنگامي كه احساس خطر كردند با سرعت از نهضت كنار كشيدند و مسلم و هاني را تنها به دست عبيدالله سپردند. اين احساس خطر هنگامي شدت گرفت كه شايعه ي حركت سپاه شام، از سوي طرفداران عبيدالله در ميان مردم پراكنده شد. اين ترس نيز نشانه اي از دنيا پرستي مردم كوفه بود و امام حسين عليه السلام نيز به همين مسأله اشاره دارند:

مردم بندگان دنيايند و دين لقلقه ي زبان آنهاست. تا هنگامي به دنبال دين مي روند كه معيشت آنان برقرار باشد، اما زماني كه به بلا آزموده شوند، تعداد دينداران اندك خواهد شد. [1] .


پاورقي

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 373.