بازگشت

خواص و سران جبهه ي باطل كه خوب عمل كرده اند


خواص بلقيس عملكرد مناسبي از خود نشان دادند. در زمان حضرت سليمان عليه السلام مردم يمن خورشيد پرست بودند و ملكه اي عاقل، مدير و باتدبير بر آنان فرمانروايي مي كرد. حضرت سليمان نامه اي براي او نوشت و او و مردمش را به پذيرش توحيد دعوت كرد. بلقيس با مشاهده ي نامه سليمان، با خواص حكومت خود به مشورت نشست و گفت:

اي بزرگان، نامه ي ارزشمندي به من رسيده است، در اين كار نظر دهيد كه من هرگز بي نظر شما تصميمي نگرفته ام. سران دربار گفتند: ما داراي توان و قدرت جنگي هستيم ( و اگر تصميم به جنگ بگيري در مقابل دشمن به شدت مبارزه مي كنيم ) ولي اختيار با تو است، خوب بنگر ( و جوانب امر را بسنج ) كه چه دستوري مي دهي. [1] .

اين آيات حاكي از روش عاقلانه ي بلقيس در حكومت است. او خودكامه و مستبد نبود و با تدبر، تعقل و مشورت حكومت مي كرد. اطرافيان و مشاوران او نيز عاقل بودند و از چاپلوسي، مغرور كردن، تعريف و تمجيد بيجا احتراز داشتند. از اين رو در جواب ملكه، ضمن اعلام آمادگي براي نبرد و يادآوري قدرت و جنگاوري خود، او را به تأمل


و تدبر در تصميم گيري دعوت كردند.

ملكه خوي فساد انگيزي و ويرانگري پادشاهان را يادآوري، و پيشنهاد كرد با فرستادن هداياي ارزشمند، سليمان عليه السلام را بيازمايند؛ چه، اگر سليمان مرد دنيا باشد و خواهان گستردن دامنه ي حكومت خود، هدايا را با رغبت تمام مي پذيرد و تقاضاي باج و خراج بيشتر مي كند، ولي اگر مرد خدا و پيامبر باشد هدايا در نظر او جلوه نخواهد كرد و بر تصميم خود استوار خواهد ماند و جز به تسليم آنها رضايت نخواهد داد.

همان طور كه ملكه گفته بود، سليمان پيامبر به هدايا توجهي نكرد و با صراحت اعلام كرد خواستار ايمان و تسليم آنان است نه مال و ثروت. وقتي ملكه ي سبا برخورد و پيام سليمان را شنيد، براي تسليم و بيعت با سليمان عازم فلسطين شد و با مشاهده ي معجزه هاي حضرت سليمان، ايمان آورد و اين عاقبت خوش پيروي او و خواص و اطرافيانش از عقل بود. [2] .


پاورقي

[1] نمل (27) آيات 34 - 29.

[2] ر. ک: نحل (18) آيات 24 - 22.