بازگشت

تقليد


عوام چاره اي جز پيروي ندارند. اما پيروي عوام بد جاهلانه است؛ نه


از عقل دستور مي گيرند و نه از كساني تبعيت مي كنند كه صاحبان عقل و شعورند. پيشواي آنان سنت هاي ملي، قومي و آبا و اجدادي است. فهم و عقل خويش را به كناري مي نهند و خواستشان رسيدن به آرزوهاي نفساني است. از اين رو وقتي در قيامت آنان را فوج فوج به دوزخ مي برند، نگهبانان دوزخ از آنان مي پرسند:

لم يأتكم نذير؛

آيا هشدار دهنده اي براي شما نيامد؟

و آنان تصديق مي كنند كه هشدار دهنده اي آمد، ولي با تكذيب ما رو به رو شد و ما منكر رسالت شديم و در آخر اعتراف مي كنند:

لو كنا نسمع أو نعقل ما كنا في أصحاب السعير [1] .

اگر گوش شنوا داشتيم يا انديشه مي كرديم، در ميان دوزخيان نبوديم.

عوام پيرو، پيروي از سنت آبا و اجدادي را مايه ي پيوند اجتماعي و قوام قوميت مي دانند و نفي آن را زشت مي شمارند. آنها فقط به جهت پيروي از سنت قومي است كه بر گمراهي پافشاري مي كنند.


پاورقي

[1] ملک (67) آيه‏ي 10.