بازگشت

نقش معنويت در انقلاب اسلامي ايران


جوهر اصلي انقلاب اسلامي ، دين بود. منشأ پيدايش ، آرايش و حركت انقلاب اسلامي ايران و محرك اصلي همه اقشار ومنسجم كننده آنها بيشتر آموزه هاي ديني بوده است .

بامقايسه دو انقلاب بزرگ ِ قيام عاشورا و انقلاب اسلامي ايران از يك سو و انقلاب كبير فرانسه و روسيه از سوي ديگر به اين نتيجه مي رسيم كه در انقلاب هاي اخير، فلسفه وجودي آنها بر دو اصل زير استوار بوده است :

1- اصل حب ذات (خود خواهي ومصلحت طلبي انسان )

2ـ اصل تنازع بقا (رقابت و مبارزه انسان ها باهم ، نابودي يكي براي زنده ماندن ديگري ).

مشكل اساسي اين دو انقلاب ناشي از توجه صرف به جهات مادي انسان است .در حالي كه قيام عاشورا و انقلاب اسلامي ايران از مكتب اسلام روح گرفته و به دو اصل غير از آن دو تكيه مي كند كه عبارت اند از:

1ـ اصل خداپرستي كه مبدأ حيات و هدف انسان را در تمام زندگي تنها خدا مي داند. بنابراين خود خواهي و مصلحت طلبي شخصي مذموم و پست قلمداد مي شود.

2ـ در حيات اسلام به جاي تنازع در بقا- كه در مكتب هاي مادي رايج است ـ به اصل تعاون اعتقاد دارد كه از توحيد انسان ها و موجودات سرچشمه گرفته است . در مكتب اسلام مبارزه فقط بايد در راه حق عليه باطل باشد.

از مهم ترين امتيازات انقلاب اسلامي اين است كه روح و جان انسان ها در آن مورد توجه قرارداده است .امام (ره ) - رهبر اين نهضت - سخني به اين مضمون فرموده اند:"اصلاً همه مي خواهيم انقلاب كنيم كه شهيد شويم ."ايشان همانند جد بزرگوارشان امام حسين (ع) ازهمان روزهاي اول اصلاً به اين فكر نبودند كه دين براي ايشان حيات مادي داشته باشد و يا قيام و موقعيت فراهم آورد. امام حسين (ع) نيز درخطبه اي هدف از قيام خود را چنين عنوان مي كنند: بار پروردگارا! حقاً تو مي داني كه آنچه در ماست از ميل به قيام و اقدام به امر به معروف و نهي از منكر، نصرت مظلومان و سركوب ظالمان ، به جهت ميل و رغبت به رسيدن سلطنت و قدرت مفاخرت انگيز نيست و نه از جهت در خواست زيادي هاي اموال و حُطام دنيا! بلكه به علت آن است كه در بلاد و شهرهاي تو صلاح و اصلاح ظاهر سازيم .