بازگشت

در سراشيبي ذلت


با نافرماني هاي بني اسرائيل ، روند سقوط آغاز شد و با تداوم سرپيچي ها، اين قوم در سراشيبي پستي افتادند، تا آن كه پيامبر خدا را تنها گذاشتند و سرانجام نيز داغ ذلت برآنان نهاده شد؛ قرآن در اين باره مي فرمايد:

1- مستي رفاه : «چون گفتيد: «اي موسي هرگز بر يك خوراك تاب نياوريم . از خداي خود براي ما بخواه تا از آنچه زمين مي روياند از (مانند) سبزي و خيار و سير و عدس و پياز، براي ما بروياند.» (موسي ) گفت : آيا به جاي چيز بهتر، خواهان چيز پست تريد؟ پس به شهر فرود آييد، كه آنچه را خواسته ايد براي شما (در آنجا فراهم ) است .»

2- سرپيچي بزرگ : قوم موسي پس از (عزيمت ) او، از زيورهاي خود مجسمه اي براي خود ساختند كه صداي گاو داشت .

«آيا نديدند كه آن گوساله با ايشان سخن نمي گويد و راهي بدان ها نمي نمايد؟ آن را (به پرستش ) گرفتند و ستم كار بودند». آن گاه موسي به قوم خود گفت : «شما با عمل گوساله پرستي بر خويشتن ستم روا داشتيد. اينك به نزد پروردگارتان توبه بريد.»

3- تهديد الهي : «كساني كه گوساله را (به پرستش ) گرفتند، به زودي خشمي از پروردگارشان و ذلتي در زندگي دنيا به ايشان خواهد رسيد. ما اين گونه دروغ پردازان را كيفر مي دهيم .»

4- تداوم نافرماني : «موسي گفت : «اي قوم من ، به سرزمين مقدسي كه خداوند براي شما مقرر داشته است در آييد و به عقب باز نگرديد كه زيان كار خواهيد شد.» گفتند: اي موسي در آن جا مردمي زورمندند و تا آنان از آنجا بيرون نروند، ما هرگز وارد آن نمي شويم . پس اگر از آن جا بيرون بروند، ما وارد خواهيم شد. دومرد از (زمره ) كساني كه (از خدا) مي ترسيدند و خدا به آنان نعمت داده بود، گفتند: از آن در بر ايشان (بتازد) و وارد نشويد، كه اگر... از آن ، درآمديد بي شك پيروز خواهيد شد، و اگر مومنيد، به خدا توكل كنيد.گفتند: اي موسي ، تا وقتي آنان در (شهر) هستند ما هرگز پاي در آن ننهيم . تو وپروردگارت برويد و جنگ كنيد كه ما همين جا مي نشينيم .»

5- تنهايي پيامبر: «موسي گفت : پروردگار! من جز شخص خود و برادرم را اختيار ندارم ، پس ميان ما و ميان اين قوم نافرمان جدايي بينداز.»

6- در سراشيب ذلت : «و (داغ ) خواري وفاداري بر (پيشاني ) آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند. زيرا آنان به نشانه هاي خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را به ناحق مي كشتند. اين ، از آن روي بود كه سركشي و نافرماني نموده و از حد در گذرانيده بودند.»

چهار عاملي كه گذشت ، مهم ترين عوامل رسيدن به عزّت خدايي است ؛ كه در قرآن كريم و سخنان ائمه معصومان به آن اشاره شده است .

اگر جامعه اي خواهان رسيدن به عزت و سرافرازي است ، بايد اين راه ها را طي كند و چنانچه به دستورهاي الهي و بزرگان دين توجه نشود، موجب ذلت و خواري و سرافكندگي خواهد بود. خلاصه اين كه هر نظام تربيتي براي تربيت متربيان خود راه و رسمي دارد؛ بنا بر جهان بيني خود، آنان را بر اساس اصول و به وسيله روش هايي مشخص تربيت مي كند. در اين ميان مدرسه حسيني ، مدرسه ويژه اي است كه در آن ، ميان عقل و عشق جدايي نيست و بصيرت و حريّت و حكمت و عدالت و استقامت ، ويژگي هاي شاخص تربيت شدگان است و عزت ، اساس تربيت است و حماسه ، جلوه آن . پس بايد حسين (ع) و نهضت عزت آفرينش را نمونه اي براي تربيت انسان هاي با عزت قرار داد وفرزندان اسلام را به اين تربيت خواند.