بازگشت

امر به معروف و نهي از منكر


در جامعه شناسي ، مفهومي به نام «هنجار» وجود دارد كه به معناي بايدها و نبايدهاي آن جامعه مي باشد. هر جامعه اي مملو از اين بايدها و نبايدهاي اخلاقي و اجتماعي است كه تك تك افراد جامعه بايد آنها را محترم شمارند و طبق آنها رفتار نمايند، تا ناهنجار و منحرف تلقي نشوند. دين نيز به علت ايده و فرهنگي كه دارد، داراي هنجارهاي فراواني است كه براي حفظ و بقاي دين و جامعه ديني بايد اين هنجارها حفظ شوند، يكي از راه هاي حفظ هنجار ديني ، امر به معروف و نهي از منكر است . در نظام اعتقادي اسلام ، امر به معروف و نهي از منكر جاي گاه ويژه اي دارد كه بدون فهم دقيق و صحيح آن ، نمي توان مقام آن را در قيام امام حسين (ع) دريافت .

امر به معروف و نهي از منكر، يكي از ضروريات ايمان و رستگاري است و در قرآن تأكيد فراواني به آن شده است . چنان كه در قرآن آمده است : (كُنتم خيرَ امّة ُأخرجَت للّناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) و يكي از ويژگي هاي امت اسلامي كه آن را از ديگران ممتاز مي كند، انجام اين فريضه ذكر شده است .

يكي از راه هاي مشاركت و نظارت مردم بر امور، مهم و محترم شمردن همين فريضه است كه باعث مي شود مسلمانان با يكديگر متحد شوند و همبستگي اجتماعي پيدا كنند. اما تلقي رايج از اين فريضه غالباً خرد و محدود است و آن را منحصر به احكام عبادي و پاره اي از مسائل ابتدايي اجتماعي مي كند. ولي بايد بدانيم كه اساساً امر به معروف و نهي از منكر، به معناي حساسيت زياد در برابر منكرها و عدم حضور معروف است و اين عامل حافظ هنجار نيز مي تواند از جزئي ترين امور تا شكل حكومت و اوضاع سياسي اجتماعي يك مملكت نيز تسري پيدا كند.

با تمام توصيفاتي كه در بخش قبل به آنها اشاره شد؛ يعني تغيير و انحراف فرهنگ اسلامي ، انحراف خلافت ، ممانعت از نقل احاديث ، نابرابري ها و بي عدالتي ها و قرائت هاي نافي دين ، هنجارهاي بسياري در جامعه ديني زير پا گذاشته شد و بايدها و نبايدها مهم تلقي نمي شدند. علي (ع) در رفع ناهنجاري ها و انحراف ها، تلاش فراواني كرد، اما به علت اين كه انحراف ها به مثابه غدّه عظيمي در اسلام ريشه دوانده بودند، پس از حكومت اميرمؤمنان نيز اصلاحات كامل صورت نگرفت و پس از حكمراني معاويه ، تمام ضدارزش ها و ضد هنجارها به عنوان هنجار اسلامي در جامعه اسلامي حكمفرماشـد.

برخي جامعه شناسان اصطلاحي به نام «هنجار فرار» را به كار مي برند كه به وسيله آن اكثر جامعه در خواست ها و مطالبات خود را- كه با هنجار و ارزش رايج در جامعه در تضاد مي باشد - با شكلي ديگر انجام مي دهند و ضمن عدم توجه به ارزش و هنجار اصلي ، هنجاري جديد مي سازند كه به آن هنجار فرار مي گويند. در زمان حكومت معاويه نيز، جامعه دچار چنين انحرافي شد و نخبگان و سر سپردگان حكومت تمام رفتار ونگرش غير عقلاني و غير ديني خود را به صورت هنجاري عمومي عرضه مي داشتند و باقرائت هاي جديد از دين و نيز ساختن احاديث جعلي و. . . بايدها و نبايدهاي جديدي را دركل جامعه ايجاد مي كردند. چاپلوسي ، خيانت ، دروغ ، تهمت ، دزدي ، تبعيض و. . . همه وهمه به نام اسلام انجام مي شد و كسي نبود كه اعتراض كند و به نقد حاكميت در بند قدرت بپردازد. و اگر جامعه اسلامي واقعاً اهميت امر به معروف و نهي از منكر را درك كرده و به آن توجه وافر شده بود، اصلاً گرفتار چنين انحراف و مشكل عظيمي نمي شد.

در چنين وضعيتي كه ارزش ها و ضد ارزش ها از هم تشخيص داده نشوند و كسي هم به فكر امر به معروف و نهي از منكر اساسي نباشد، - البته معدود كساني كه اعتراض و انتقاد مي كردند كشته مي شدند- دعا و عبادت نيز فايده ندارد و حكومت غير اسلامي ستمگر باقي خواهد ماند. چنان كه پيامبر اكرم (ص) فرموده اند: «لتأمرون بالمعروف ولتنهون عن المنكر او يسلطن عليكم شراركم فيدعوا خياركم فلا يستجاب لهم ؛امر به معروف و نهي از منكر را انجام دهيد كه اين دو فريضه بايد وجود داشته باشند وگرنه بدان بر شما مسلط مي شوند، پس هر چه خوبان شما دعا كنند براي بهبود اوضاع استجابت نمي شود. »

بنابراين دين اسلام توجه زيادي به نقش مردم و مشاركت و نظارت آنها بر جامعه خودشان و حكومت شان دارد. هر فرد در برابر خداوند و جامعه اش مسئول است : (كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته ) بر همين مبنا، معتزله امر به معروف و نهي از منكر رايكي از اصول پنج گانه دين دانسته و شيعيان نيز آن را به عنوان يكي از فروع ده گانه دين مي دانند.

بر همين اساس و اين كه امر به معروف و نهي از منكر بايد از روي صداقت ، آگاهي و بصيرت باشد، حسين (ع) به عنوان امام و پيشواي شيعيان و نيز مصلحي بزرگ كه باتمام وجود معروف و منكر را مي شناخت و درك كرده بود، وظيفه خود دانست كه قيام كند و ضمن انجام امر به معروف و نهي از منكر با اين مظاهر ظلم و ستم به مبارزه برخيزد. آن حضرت در اين باره در وصيت نامه اشان فرموده اند:

«همانا من براي تجاوز و طغيان و خودداري از قبول حق و ايجاد ستم بيرون نشدم ، بلكه براي اصلاح امور امت جدم محمد (ص) مي خواهم امر به معروف و نهي ازمنكر كنم و بر سيره و روش جدم پيامبر و پدرم علي (ص) مي باشم . »

پس او مصلحي اجتماعي بود كه وقتي انحراف را در جامعه ديد، قيام خويش را آغاز كرد تا به جامعه مطلوب اسلامي برسد و در احياي فرهنگ اصيل اسلامي نقش داشته باشد، در اين ميان از هيچ چيز نهراسيد و حتي خونش را براي اين كار گذاشت تا به ثمر برسد و اگر در كوتاه مدت شكست خورد. اما پيروزي واقعي را تا قرن ها بعد، نصيب مسلمانان كرد و الگوي امر به معروف و نهي از منكر واقعي را به جهانيان نشان داد.

يكي از دانشمندان اهل تسنن درباره قيام حسين (ع) چنين گفته است :

«حسين ، شهيد نمونه و برجسته مجاهدين راه خدا، ديد بال و پر اسلام شكسته و باطل ره را به روي او بسته است . خود را ديد كه شاخ درخت نبوت و پسر آن امام شير دلي است كه هرگز از بيم و ذلت سر به زير نينداخت ، صدايي از اعماق درونش او را ندا مي داد كه تو اي پسر پيامبر!براي رفع اين شدايد هستي » پس گفت هيهات من الذله و ايستادگي كرد و شهادت را برگزيد.