بازگشت

تذكر مهم


گمان برخي بر اين است كه يكي از عوامل خروج و قيام حضرت اباعبدالله الحسين (ع) صرف دعوت اهل كوفه از ايشان براي رسيدن به خلافت است ، و حتي برخي مي خواهند امتناع حضرت امام حسين (ع) را از بيعت با يزيد، به جهت دعوت كوفيان و اجابت آن حضرت (ع) به دعوت آنان بدانند.

علامه شهيد مرتضي مطهري (ره) اين نظريه هاي واهي را با استدلال هايي منطقي و با توجّه به تقدم تاريخ عدم بيعت آن حضرت (ع) نسبت به تاريخ دعوت كوفيان مردود دانسته و عنصر اصلي قيام حضرت را عامل امر به معروف و نهي از منكر و تكيه برروش و سيره نبوي و علوي مي دانند. (كه طبق فرمايش آن مولا، در جهت تحقق امر اصلاح امت جدشان است .)

3ـ در منزل ذوحسم (ذوجُشم )، (پس از اقامه نماز ظهر و اقتداي اصحابشان با سپاهيان حرّ، به آن حضرت (ع))، آن حضرت (ع) به جهت و انگيزه اهل كوفه در«پيامشان به آن حضرت » اشاره مي فرمايند: «...فَاِنَّه لَيْس لَنا اِمام ٌ لَعل َ الله اَن ْ يَجْمَعَنا بِك عَلي الهُدي والحَق ّ. (كه امامت و پيشوايي آن حضرت (ع) را براي اجتماع و گرد آمدن پيرامون هدايت و حق خواسته اند.)

4ـ در همين منزل ذوحسم ضمن اشاره به روي داد امور مشهود، گوش زد مي فرمايند كه دنيا تغيير يافته و دگرگون شده ، منكرات (فساد و تباهي ) رخ داده و معروف و نيكي ها پشت پا افتاده و اين امر استمرار يافته است ...

اين خطبه در حالي ايراد مي گردد كه علاوه بر اصحابشان ، لشكر حُرّ نيز حضور دارند، كه در حقيقت مخاطبان اصلي اند.

علاوه بر اين موارد، آن حضرت (ع) در طول مسير (به ويژه از مكه معظمه تا كربلا)،در جهت ارشاد و اصلاح اشخاص (كه جزئي از جامعه هستند)، از هيچ كوششي ، حتي رفتن به نزد افراد دريغ نفرمودند؛ مانند فرمايش آن حضرت (ع) با عبدالله بن زبير، عبدالله بن عمر، عمرو بن سعيد بن العاص و برادرش يحيي بن سعيد، (كه بر آن حضرت معترض بودند) و نيز گفتگو با فرزدق و بشربن غالب و همين طور به حضور طلبيدن زهير بن قين (كه به واسطه ارشاد آن حضرت (ع)، توفيق هدايت الهي را يافت ) و نيز با امتناع ورزيدن عبيدالله بن الحر الجعفي از رفتن به خدمت آن مولا (ع)، آن حضرت (ع) خود به نزدش رفتند (ولي تن به اطاعت نداده و تا آخر عمر پشيمان بود) و در نهايت به هنگام ارشاد لشكر دشمن ، حرّ بن يزيد (و به نقلي چند نفر ديگر) به جمع اولياءالله پيوستند.