بازگشت

معناي صلاح


در مفردات راغب آمده است : «الصَّلاح ضدّ الفساد وهما مختصّان في اكثر الاستعمال بالافعال و قُوبل في القرآن تارة ً بالفَساد و تارة ً بالسيّئة .»

علامه طباطبايي ؛ پس از نقل ِ معناي صلاح ، بنا بر قول راغب «كه مقابل فساد است » مي فرمايد: «الفساد الذي هو تغيّر الشيي عن مقتضي طبعه الاصلي ، فصلاحه كونه علي مقتضي الطبع الاصلي فيترتّب عليه من الخير والنفع ما من شأنه ان يترتّب عليه ....»

بنابر اين نقل ها، صَلاح مقابل يا ضدّ فَسادو به معناي دگرگون شدن است از آنچه طبع و سرشت اصلي چيزي اقتضا مي كند. پس صلاح ِ آن چيز، بودن بر مقتضاي طبع و سرشت اصلي است . در اين صورت ، خير و نفعي كه آن چيز شأن و منزلتش را داراست ، برآن مترتّب مي گردد.

سپس علامه طباطبايي (ره) پس از تقسيم صلاح ذات و صلاح عمل ، چنين نتيجه مي گيرد: «فصلاح الذات كونها تامّة الاستعداد لقبول الرحمة الالهيّة و افاضة كل ّ خير و سعادة من شأنها ان تتلبّس به من غير ان يقرنها ما يفسدها من اعتقادٍ باطل اوعمل ٍ سيّي .»

پس صلاح ذاتي و لياقت و شايستگي براي قبول رحمت الهي لازم است ، تا از كاستي ها به دور بوده و هر خير و سعادتي را جلب كند، بي آن كه قرين ِ باور باطل يا عمل ناشايستي گردد و آن را فاسد سازد.

با توجّه به اين بيان ها، اهميت صلاحيّت داشتن براي مقابله با فساد و حركت در جهت صَلاح روشن مي گردد، و همان گونه كه فقط عادل مي داند عدالت گستر شود، براي اصلاح طلبي نيز بايد به صالح رجوع كرد. وگرنه چنين باشد، چنان كه در طول تاريخ بسيار رُخ داده است ، فاسدان و مفسدان ، مُدّعي صُلح و صَلاح و اصلاح طلبي مي گردند؛ با آن كه :



ذات نا يافته از هستي بخش

كي تواند كه شود هستي بخش



تذكر اين مسئله لازم است كه در مَجمع البحرين در معناي «صالح » آمده :«هوالذي يؤدّي فرائض َ الله و حقوق َ الناس .»

در اين جا وظيفه بزرگ محقّقان و مبلغان ديني ، در آگاه ساختن مردم روشن مي گردد تا با بررسي تمامي ابعاد مسئله (به ويژه مسائلي كه مورد سوء استفاده فرصت طلبان قرار مي گيرد) مدّعيان دروغين رسوا گشته و سَرَه از ناسَره مشخص گردد، و اين ممكن نيست مگر با روي آوردن به ثقلين . (وگر نه هر قدمي ناتمام و هر تلاشي به ناكامي مي انجامد.). آري ! خداوند متعال چه شيوا و منطقي در مقابل منافقان ِ مدّعي اصلاح طلبي پاسخ مي فرمايد. و مؤمنان را از اين خطر ناپيدا آگاه مي فرمايد:

(وَ مِن ْ النّاس ِ يَقُؤل ُ امَنّا بِالله وبِالْيَوْم الاْ´خِرِ وَ ما هُم ْ بِمُؤْمِنين ... وَاِذا قيل َ لَهُم ْ لاتُفْسِدُوا فِي الاْرْض ِ قالُوا اِنَّما نَحْن ُ مُصْلِحُون . اَلا اِنَّهُم ْ هُم ُ الْمُفْسِدُون َ وَلكِن ْلايَشْعُرُون .)

شيخ طبرسي (ره) در نحوه فساد منافقان ، چند نقل را بيان مي فرمايد: انجام معاصي و بازداشتن مردم از ايمان ، يا تمايل و «مساعدت » به كفّار و يا تحريف كتاب «قرآن » و تغيير كيش و آيين .

سپس در مورد ادّعاي ِ منافقان ، مبني بر مُصلح بودن ، دو احتمال را بيان مي كند:

1ـ آنچه را «ديگران » فساد مي نامند، در نزد «منافقان » صلاح است ؛ چون با انجام آن از هر دو گروه (مؤمن و كافر) در سلامت مي مانند.

2ـ انجام چنين مفاسدي «مذكور در فوق » را انكار مي كنند (كه همين نفاق است ).

سپس خداي متعال اين ادّعا را تكذيب مي فرمايد كه :

بدانيد اين ها (منافقان ) كه فساد را صلاح مي پندارند، مُفْسد و تبهكارند و نمي دانند كه آنچه انجام مي دهند، فساد است .

و اين خط ّ نفاق و اصلاح طلبي آنان ، پس از رحلت رسول و اَمين و حي شدّت يافت و تا كنون نيز ادامه داشته ، و تا ظهور مُصلح جهاني و ويران كننده بنيادهاي شرك و نفاق ،جريان خواهد داشت : «اَيْن َ الْمُنْتَظَرُ لاِقامَة ِ الاْمت ِ والعوَج ِ... اَيْن َ الْمُدَّخَرُ لِتَجْديدِ الْفَرائض ِ وَ السُّنَن ِ... اَيْن َ هادِم ُ اَبْنِيَة ِ الشِرْك ِ وَالنِفاق ِ...».