بازگشت

مقدمه


چنان چه اهل معرفت مي فرمايند: فطرت از نقص و عيب تنفر دارد و به كمال مطلق علاقه مند است و هر كس به فطرتش رجوع كند در مي يابد كه قلبش به هر چه متوجّه مي شود، اگر مرتبه بالاتري بيابد، از اوّلي منصرف مي گردد و به كامل تر روي مي آورد.

بر اين اساس عدالت ، سخاوت ، شجاعت و تمامي صفات كمال مورد علاقه آدمي است ؛ و نه فقط خود را وابسته به كمال ِ مطلق مي داند و به دنبال اوست بلكه مي خواهد خود را متّصف به كمالات ساخته و خود را صاحب كمالات بداند؛ در طول تاريخ نيز انسان هاي سفّاك و ستم گر و به دور از صفات متعاليه انساني ، خود را عادل و عدالت خواه و داراي كمالات و صفات متعاليه دانسته اند.

حتّي گاهي چنان مي نمايند كه امر بر ديگران مشتبه گشته و با گذشت زمان ،صاحب ِ كمال و صفات ِ شايسته شناخته مي گردند؛ هم چون انوشيروان فرزند قباد، پادشاه ساساني كه در تاريخ به عادل و عدالت گستر معروف كه گشته است . (رهبر كبير انقلاب بدين مطلب اشاره فرموده است .)

با توجّه به اين مطلب كه گذشت ، به موضوع اصلاحات ، اصلاح طلبي و خصوصيات ِ يك اصلاح طلب ِ واقعي و نقش ِ اصلاحات اجتماعي در نهضت ِ حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) مي پردازيم :

اصلاح طلبي كه صالح بودن و داشتن شايستگي را مي طلبد، در لفظ سهل و آسان و در معنا و دلالت بسيار گران قدر و در مقام ِ عمل كاري بس مشكل و طاقت فرساست .

لذا اگر در معناي اصلاحات و اصلاح طلبي دقّت گردد و در اطراف ِ مسئله خوب نظر شود، آدمي فريب مدّعيان ِ دروغين اصلاح طلبي را نمي خورد و در مي يابد كه مُصلح بايد داراي ويژگي هاي انساني و متعالي باشد. و جز انسان ِ مرتبط با كمال مطلق و معصوم از رجس و خلل و معدود مردمان ِ برگزيده الهي و جهاد كننده با نفس ، كسي نمي تواند چنين ادّعايي را بنمايد.

با بررسي اين مطلب ، به اهميت اصلاحات و نقش ِ آن در نهضت حضرت سيدالشهدا (ع) خواهيم پرداخت .