سر مبارك امام بر باب مسجد
در مسجد جامع دمشق مزار انبيا بسيار است و بر درگاهش كه باب «جيرون » خوانند يحيي پيغمبر (ع) را بكشتند و سرش را بر دار كردند و در عهد يزيد بن معاوية ـ عليه العنة ـ سر حسين (ع) را بر چوب كردند.
در «نزهة القلوب » از فتال نيشابوري در روضة الواعظين چنين آمده است كه :«... ثم امر برأس الحسين (ع) فنصب علي باب مسجد دمشق .».
لب ؛
كويري تشنه
و لباني غنچه
خشك ِ عطش
در آغوش
يك بغل آتش
عطشواره
واله و سرگشته
پرپر بَرِ دوش
در نگاه عميق آن حُسن حصين درياي نور
و شرم بر پيشاني
عرق بر عرق
از بي آبي و بي ياري
الهي رضاً بر ضائك
از خاك تا بَرِ افلاك
گريه خون از آسمان
شورش موج از
بحر عروج
ولي
دو چشم كوچك و نيلي
رنگ در رنگ
هفت دريا براي ديدن يك قطره آب
آب ناب
كه ناگه
به يكباره
دشنة نامرد زنباره
پاره پاره كرد آن گُل ِ دردانه ، شش ماهه
الهي رضاً برضائك
يك بغل گل
سرخ سرخ
در آغوش
از عطش خاموش خاموش