بازگشت

دو مشخصه بارز عالمان متعهد


طبيعي است كه درخشش عالمان دين و جايگاه بلند و مقام و منزلت والايي كه اسلام براي آنان قائل شده از همين مجاهدت ها و فداكاري ها نشئت مي يابد و اگر عالمان هم چون عابدان به گوشه اي مي خزيدند و به ذكر و مناجات اشتغال مي ورزيدند و از مسئوليت سنگين هدايت و رنج و سختي هاي اين راه پر فراز و نشيب شانه خالي مي كردند و درباره اسارت و بردگي و درماندگي بندگان خدا بي تفاوت بودند، اين گونه به نيكي ياد نمي شدند و در درگاه الهي به تقرّب و نزديكي نمي رسيدند.

پيامبر گرامي اسلام (ص) برتري و رجحان عالمان دل سوخته اسلام و مسئول و متعهد در برابر جامعه را اين گونه مي نماياند:

«برتري عالم بر عابد هفتاد درجه است و فاصله ميان هر دو درجه به اندازه هفتاد سال دويدن است و اين به آن سبب است كه شيطان بدعت ها را براي مردم فراهم مي آورد و عالم آن ها را مي بيند و از آن ها جلوگيري مي كند، در صورتي كه عابد به عبادت خود مشغول است و متوجه بدعت ها نمي شود و آن ها را نمي شناسد.»

در اين روايت به دو شاخص بارز عالمان متعهد، در برابر عابدان گوشه گير اشاره شده است :

الف ) شاخص اوّل بينش و آگاهي و شناخت آنان بدعت ها و تحريف ها و خطراتي را كه متوجه دين است ؛

ب ) شاخص دوم احساس مسئوليت الهي براي مقابله و مبارزه با دگرگوني هايي كه از سوي بدعت گزاران ، جامعه ديني را تهديد مي كند و تعاليم مقدس اسلام را از حركت آفريني و به تحقق رساندن اهداف و آرمان هاي مورد نظر باز مي دارد.

در مقابل ، عابدان قرار دارند كه به دليل عدم برخورداري از بينش و آگاهي ، ازشناسايي بدعت ها و تحريف ها عاجز مي مانند و در نتيجه قادر به جلوگيري از آن ها نيستند و همواره سر در گريبان خويش دارند و به خود و بيرون آوردن گليمشان از آب مي انديشند، حال آن كه عالم متعهد و مسئول به جامعه مي انديشد و در برابر بدعت هاي چپ و راست جاهلان و نادانان ايستاده و آماده مبارزه با تحريف گران و بدعت گذاران است .

با توجه به آفات و خطراتي كه از سوي بدعت گذاران و تحريف گران موجود بودن دين به عهده دارند، طبيعي است كه قصور و تسامح و غفلت از آنان مهلك و خطرآفرين است .

عالماني كه از اين رسالت و مسئوليت الهي شانه خالي مي كنند و با مشاهده بدعت ها قفل خموشي بر دهان مي زنند و به تبيين صحيح دين نمي پردازند و با صاحبان قدرت و عوامل آنان كه به واژگونه كردن حقايق الهي و بدعت و تحريف در احكام و قانون هاي دين مي پردازند و به مبارزه برنمي خيزند، مورد خشم و غضب خدا قرار مي گيرند و از فلاح و رستگاري محروم مي شوند؛ پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «چون بدعت ها در امت من پديد آيد، بر عالم است كه علم خود را آشكار كند، پس هر كس چنين نكند لعنت خدا بر او باد.»

عالمان ديني ِ جامعه اي كه حضرت امام حسين (ع) براي اصلاح آن قيام كرده بود،اين گونه بودند. پيشواي شهادت از همين رو، آنان را مورد خطاب قرار مي داد و به خويشتن خويش و مسئوليت شناسي و قيام و حركت براي مقابله با بدعت هايي كه بني اميه در دين به وجود آورده بودند و جامعه را به بي ديني كامل و سقوط در مهالك فسق و گناه سوق مي دادند، فرا مي خواند. لكن فريادهاي بيداري آن پيشواي بزرگ در گوش هاي سنگينشان اثر نمي گذاشت و از خواب غفلت و نسيان بيدارشان نمي كرد، كه آنان به سختي به متاع دنيا و زرق و برق سكه هاي سيم و زر و سفره هاي رنگين و نعمت هاي الواني كه در پناه ظلمه به دست مي آوردند، وابسته بودند و خود آگاه ، دين را به دنيا فروخته بودند.