بازگشت

نكته ها در خطبه بيداري


در بخش قبل جمله هايي از خطبه حضرت اباعبدالله الحسين (ع) در فرياد بيداري آورده شد كه در بخش حاضر موظف شديم ، برخي نكته ها و درس هاي عميق و ژرفي را كه در آن نهفته و از جنبه هاي مختلف تأمل برانگيز است اشاره كنيم و بعضي را با پرداخت و تبيين و بررسي گسترده و عميق مورد توجه قرار دهيم . ابتدا به اشارات مي پردازيم :

الف ) توان گران و صاحبان زر و زور از عالمان دين بيم و خوف در دل مي پرورند.اين بيم و خوف به آن دليل است كه عالمان ديني از سوي خدا و بوسيله تعاليم اسلام مسئوليت بزرگ پاسداري از وحي و صيانت از قوانين و احكام دين را بر دوش مي كشند.

قوانين و احكام دين ما را به مبارزه آشتي ناپذير با ظلم و استثمار و بردگي فرا مي خوانند و ظالمان و بهره كشان را از تضييع حقوق محرومان زمين نهي مي كنند.

طبيعي است كه عالمان دين مسئول تحقيق احكام ديني هستند و قوانين و دستورهاي صريحي كه به مقابله و مبارزه با قدرت هاي اقتصادي حاكم بر جهان جهت احياي حقوق ضعفيان و در بند كشيده شدگان زمين مسئوليت و تلاش وقفه ناپذير و علماي دين را مي طلبد. بنابراين ، خوف و بيم توان گران و صاحبان زر و زور از عالمان دين از محتواي حركت زا و انقلاب آفرين احكام و قوانين اسلام نشأت مي يابد و بديهي است كه اگر عالمان ديني از مسئوليت صيانت و پاسداري از تعاليم دين شانه خالي كنند، خوف و بيم هاي قدرت هاي اقتصادي ظلم پيشه و استثمارگر نيز فرو مي ريزد و زمينه ظهور نمي يابد و اينجاست كه به سهولت و بي هيچ مانعي در گسترش بهره كشي از توده هاي محروم جامعه از يكديگر سبقت مي گيرند و دامنه ظلم و ستم هايشان را بيشتر و بهتر وسعت مي بخشند.

ب ) محرومان و پابرهنگان جامعه عالمان دين را اكرام مي كنند و مورد بزرگداشت قرار مي دهند. اين گراميداشت از آن روست كه دين حق ّ، پاسداران و جانبازاني را مي طلبد تا فرهنگ و معارف الهي را از دستبرد بيگانگان مصون و محفوظ دارند و احكام و قوانين متعالي اسلام را كه به احياي حقوق مستمندان و محرومان مي پردازد و آنان را از ظلم و بهره كشي مي رهاند و به عزت و افتخار و شرافت مي رساند.

قيام عاشورا و نهضت حسيني در جامعه مستقر گرديد و اين ياوران اسلام و قرآن را از تعدّي ظلم و فشار اختناق حكومت هاي جور نجات و رهايي بخشيد. بنابراين ، اكرام و احترام و دوستي محرومان و پا برهنگان جامعه نسبت به علماي دين ، از عشق و علاقه آنان به دين خدا سرچشمه مي گيرد و تا زماني كه عالمان و دانشمندان در مسير پاكي كه به استقرار احكام الهي و استيفاي حقوق توده هاي محروم مي انجامد، حركت كنند از اكرام و محبت و دوستي زجر ديدگان و تهي دستان جامعه برخوردارند و در غير اين صورت به دليل سرپيچي از وظايف و تكاليف الهي خود، طرد مي شوند و مورد نفرت و انزجار توده هاي مردم ، قرار مي گيرند.

ج ) در كنار ظلمه آرميدن و در رفاه اقتصادي به سر بردن و از آرامش و آسايش آن برخوردار بودن ، حق نيست ؛ هم چنان كه عالمان وابسته به بني اميه چنين مي انديشيدند.بلكه حقوق آنان وقتي به درستي تأمين مي گردد كه حقوق اكثر محرومان جامعه احيا شودو در پناه امر به معروف و نهي از منكر عالمان دين ، سعادت و رفاه عمومي گسترش يابد و در واقع شرافت و كرامت گروه عالمان در پرتو احقاق حقوق مستضعفان جامعه تأمين مي شود.

دانشمندان مرعوب دستگاه بني اميه با آن كه توده هاي مردم محروم چشم اميد به آنان دوخته بودند، با شكم سير و غرق در نعمت در كنار حكام ستمگر مي غنودند و به بركت مداهنه و چاپلوسي و تمجيد از ظلمه به آب و نان مي رسيدند. در صورتي كه وظيفه الهي امر به معروف و نهي از منكر بر دوش آنان سنگيني مي كرد و موظف بودند، ستمگران بني اميه را از رفتار ناشايستشان باز دارند و به استيفاي حقوق محرومان همت گمارند.

د) شگفت اين كه عالمان ديني در آغوش بني اميه غنوده ، خود را مستحق بهشت مي دانستند و ظلم پذيري و قصور در انجام وظايف اجتماعي خويش را با عبادت خدا و تمنّاي مقامات والاي اخروي جمع شدني مي دانستند. غافل از اين كه امر به معروف و نهي از منكر از چنان اهميتي برخوردار است كه شب و روز در محراب عبادت ايستادن و به مناجات و راز و نياز پرداختن در صورتي كه همراه با ترك فريضه امر به معروف و نهي از منكر باشد، پشيزي ارزش و اعتبار ندارد و نه فقط موجبات تقرب به درگاه خداوند را فراهم نخواهد آورد، كه بيم آن مي رود صاعقه اي از سوي خدا فرود آيد و چنين عبادت كنندگان گوشه گير و بريده از مسئوليت هاي اجتماعي را در كام خود فرو برد. چنان كه نمونه هاي فرود و نزول اين عذاب رنج زاي الهي در تاريخ وجود دارد و كساني كه از انجام فريضه امربه معروف و نهي از منكر در قيام عاشورا و نهضت حسيني امتناع و اجتناب ورزيدند و فساد گستران و ظلم پيشگان جامعه را به حال خود رها كردند در كام عذاب فرو رفتند.

هـ) آنچه عالمان ديني جامعه اسلامي فرو رفته در ظلم و فساد بني اميه را از انجام وظيفه هاي الهي شان باز مي داشت ، ترس از صولت ظالم و مرعوب گشتن از برق سر نيزه ها و چشم داشت به انعام و اكرام ظلمه بود.

اين بيم و اميد باعث شده بود كه دين خدا ملعبه دست بني اميه شود و با سكوت رضايت آميز عالمان ديني و توجيه و تفسير عملكردهاي ناصواب و ضد الهي ظالمان و فساد گستران ، احكام و قوانين الهي به فراموشي سپرده شوند و از ماهيت و فلسفه اصلي تهي گردند و بنا به مقتضا و مصالح حكومت بني اميه تفسير و تأويل شوند.

عالمان ديني وابسته به دستگاه جور، با زير پا گذاشتن حكم صريح دين درباره وظيفه و مسئوليت بزرگ امر به معروف و نهي از منكر كه آنان را به مبارزه با ظلم و فساد و جنايت و حمايت عملي از توده هاي محروم و درمانده فرا مي خواند، به گوشه اي امن پناه جستند و از آنچه در پناه ظلمه به دست آوردند، آخرت خويش را از دست دادند و به عذاب رنج زاي الهي گرفتار شدند.