بازگشت

قيام عاشورا پشتوانه امر به معروف و نهي از منكر


در معارف و مواريث فرهنگي شيعي تعابير و عباراتي مي يابيم كه به زيبايي هر چه تمام تر به نقش محوري امر به معروف و نهي از منكر در بقاي دين و استمرار تعاليم و احكام اسلام و اصلاح جامعه و تأمين سلامت و امنيّت و پاكي و عفاف توده هاي مردم تأكيد مي ورزند و با بيان نكته هايي عميق و عبرت آموز توجه اهل ايمان را به اهميت اين فريضه بزرگ الهي جلب مي نمايند و هرگونه تسامح و غفلت را در عمل به اصل و قانوني كه تضمين كننده حيات سالم و عزت مند جامعه اسلامي است ، نكوهش مي كنند.

اين معارف ژرف در واقع شرح جامع آيات قرآن درباره نقش آفريني عنصر امر به معروف و نهي از منكر محسوب مي شوند و اصولي كه اين كتاب مقدس درباره وجوب و اهميت اين فريضه الهي مطرح مي نمايد، تفسير و تبيين مي كنند و توده هاي مردم را به بينش و بصيرت جامع و فراگير نسبت به وظايفي كه عهده دار هستند، مي رسانند.

اوّلين سخن درباره اهميت و نقش امر به معروف و نهي از منكر را از رسول گرامي اسلام حضرت محمّد (ص) نقل مي كنيم :

«ديگران را به نيكي وادار كنيد و از بدي ها باز داريد، در غير اين صورت سنت خدايي چنين است كه بَدان ِ شما بر نيكانتان مسلّط خواهند شد و دعاهايي كه مي شود، فايده اي ندارد و مستجاب نخواهد شد.»

در روايت فوق دو نكته و واقعيت ارزشمند مورد توجه قرار گرفته كه لازم است بيان شود اين گونه : نكته و واقعيت اوّل اين است كه در صورت ترك امر به معروف و نهي ازمنكر انسان هاي ناصالح و ناشايست بر نيكان و صالحان سيطره مي افكنند و به ظلم و ستم و فساد مي پردازند و عرصه زندگي سالم را بر آنان تنگ مي سازند و راه هاي رشد و كمال را مسدود مي نمايند و آزادي و امنيت و آسايش را كه ضروري ترين نياز جامعه است ،سلب مي كنند. اين وضعيت و شرايط نامساعد و نامطلوب سنت خدا؛ يعني اصل و قانون تخلف ناپذيري است كه حاكم مي گردد و مسئول آن كسي جز خود انسان نيست .

هم چنان كه هر معلولي علتي دارد و هر پديده و حادثه اي پديدآورنده اي ، هرشرايط نامناسبي كه در جامعه انساني به طور گسترده و فراگير حاكم و مسلط گردد، معلولي است كه علت اصلي و بنيادي آن خود انسان است و اين بدبختي و ذلّت از جاي ديگري نازل نگشته و از درون انسان و خواست و تمايل او تراويده و عينيّت يافته است .

وقتي پاكي و عدالت و آزادي و امنيّت و راستي و صداقت و ديگر ارزش هاي الهي صيانت و پاسداري نشود و صالحان و نيكان جامعه در مقابل رشد فزاينده ضد ارزش ها احساس مسئوليت نكنند و دست ظالمان و مفسدان و گناه پيشگان را در انجام هر عمل خلاف و نادرستي گشوده گذارند، طبيعي است كه به مرور زمان ارزش ها رنگ مي بازند و به فراموشي سپرده مي شوند و مفسدان و گمراهان بر نيكان و صالحان تسلط مي يابند و نبض جامعه را به دست گرفته و در انجام هر ظلم و خلاف و فسادي ، رها و بي قيد مي گردند.

اين وضعيت معلول سستي و سهل انگاري مردمي است كه با چشم خود خلاف كاري و فساد و گناه را مشاهده كردند و لب فرو بستند و راه رشد روز افزون فحشا و پليدي و فساد گستري مفسدان و معصيت كاران را صاف و هموار نمودند و جامعه را به سراشيبي سقوط و نابودي رهنمون شدند.

نكته و واقعيت دوّم اين است كه در جامعه اي كه فحشا و ظلم و پليدي غالب است و بدها و ناپاكان مسلط گردند، نيكان و صالحان هر چه به پاكي گرايند و لب به دعا بگشايند و به تضرع به درگاه الهي بپردازند و نابودي فساد گستران و ظالمان را آرزو و درخواست نمايند، راه به جايي نمي برند و توجّه حضرت حق و ياري و مساعدت او را جلب نمي كنند.

اين حقيقت بزرگي است كه انسان در نيل به سعادت و رستگاري بايد بر عمل خويش تكيه كند و تلاش و فعاليت گسترده و همه جانبه اي را پشتوانه موفقيّت خود قراردهد. اين حقيقت چه در زندگي فردي و چه در زندگي اجتماعي ثابت و غير قابل تغيير و خدشه است و انسان چه در اهداف و آمالي كه در معيشت خويش پي مي گيرد، و چه دراهداف جمعي و درباره سعادت جامعه ، بايد به عمل خود متكي باشد و تلاش خستگي ناپذير خويش را عامل موفقيّت و پيروزي بداند.

تعاليم اسلام تأكيد و توصيه فراوان دارند كه انسان در گرو عمل خويش است و سعادت و شقاوت و پيروزي و شكست او را خود بنا مي كند و دنيا و آخرتش را چگونگي كردار و رفتار خود او به آباداني يا خرابي مي رساند.

توصيه اسلام به عمل ، بسيار صريح و روشن است و بر اساس اين توصيه هاي مكرر و مستحكم انجام همه امور در ابعاد فردي و اجتماعي به عهده خود انسان است و دعا نقش ياري رساني دارد و به هيچ وجه جاي عمل را نمي گيرد و تعاليم ديني جز اين نقش ، اصالتي براي دعا نمي گويند.

با توجه به توضيحي كه گذشت ، اين واقعيت چهره مي نمايد كه در صورت ترك امربه معروف و نهي از منكر و تسلط فسادكاران و جنايت پيشگان بر نيكان و صالحان جامعه ، هيچ دعايي از سوي آنان به استجابت نمي رسد و هم چنان فساد و گناه رونق مي گيرد و مفسدان و ظالمان مسلط و غالب باقي مي مانند. زيرا نيكان جامعه از امر به معروف و نهي از منكر امتناع مي ورزند و به مقابله با فساد و ظلم و جنايت بر نمي خيزند و هيچ سخن و عمل و حركتي را در مسير اصلاح جامعه به ظهور نمي رسانند. طبيعي است كه در چنين شرايطي دعا هيچ نقش و اصالتي ندارد و تنها با آغاز تلاش و فعاليت و مبارزه قولي و عملي با فساد و تباهي است كه دعا هم چون نيرويي شگرف و ياري رسان رخ مي نمايد، و خداوند قادر متعال راه هاي پيروزي صالحان و نيكان را كه با احساس مسئوليت و تعهد به پا خاسته اند و به مقابله با فساد گستران و ظلم پيشگان پرداخته اند،هموار مي نمايد.