بازگشت

قبسي از نور ولايت در قبله و أسرار آن


آقاي سيد احمد فهري در كتاب پرواز در ملكوت كه شرحي است بر كتاب آداب الصلوة حضرت امام (ره ) مطلب قابل توجه و خواندني دارد كه به نظر مناسب است كه آن مطلب را به مناسبت بحث از شرافت ِ سرزمين كربلا ذكر كنم . ايشان مي گويد:

بدان كه قبله جهتي است كه عبد با روي كردن به آن جهت متوجه خداي ِ تعالي مي شود و چون به ضرورت عقل معلوم است ، ذات حق متعال من حيث نفس الذات مورد مواجهه قرار نمي گيرد، به علت احتراق اشياء نزد ذات بلكه احتراق آنها نزد خطور نور عظمت ذات چنان كه «طور» متلاشي شد و بني اسرائيل هلاك گرديد و موسي كليم مدهوش گرديد. با آن كه تجلي به مقدار ته سوزني از نور يكي از كروبيّين بوده ، او يكي ازشيعيان آل محمد بود. چنان چه حضرت صادق (ع) فرمود برحسب روايت بصائر الدرجات پس توجه به ذات حق تعالي و تقدس ممكن نيست ، بلكه توجه به حق به ظهور صنع او و آثار قدرت او است ... و چون با ادله قطعيه ثابت كرده ايم كه محمد و آل محمد (ص) مبداء عالم وجوداند و همه ماسوا طفيل آن ذوات مقدسّه اند و خداي ِ جهان آنان را خلق فرمود به صد هزار دهر پيش از آن كه بيافريند جهان و جهانيان را چنانچه رسول اكرم (ص) فرمود:در روايتي بدين مضمون كه خداي ِ تعالي عرش و كرسي را از نور من آفريد و به خدا سوگند كه نور من از عرش و كرسي اشرف است و آسمان هاي هفت گانه و زمين هاي هفت گانه را از نور فاطمه آفريد و به خدا قسم كه نور فاطمه از آسمان ها و زمين ها اشرف است و خورشيد و ماه را از نور حسن آفريد و به خدا قسم كه نور حسن از آفتاب و ماه اشرف است و بهشت و حورالعين را از نور حسين آفريد. به خدا قسم كه نور حسين از بهشت و حورالعين اشرف است ... پس قبله آفاق و باب الله علي الاطلاق ذوات مقدسه محمد و آل محمد است و توجه به حق تعالي است توجه به ايشان . من اراد الله بدء بكم و من وحدّه قبل عنكم و من قصده توجه بكم ... پس ايشان اند قبله كل عالم در هر عالمي از عوالم بر حسب اهل آن عالم تا آن كه ظاهر شدند در عالم جسماني به هيكل بشري .

و چون نماز عبادت است از توجه عبد به خداي ِ تعالي ، به تمام شراشر وجودش و چون بعضي از توابع وجود عبد جسماني است پس واجب است كه با وجود جسمي خود نيز توجه بسوي خداي تعالي داشته باشد.و چون كه اجسام مطهره ايشان مبداء اجسام و مبداءاست ، سزاوار بود كه براي قبله بودن از طرف خداي ِ تعالي تعيين شوند لكن شايد به دو علت تعيين نشدند:

1 - اگر ايشان براي مردم قبله مي شدند، امكان آن بود كه غلط در حق ايشان نموده و آنان را معبود خود قرار دهند؛ زيرا مي بينيم چنين اعتقادي درباره ايشان شد با آن كه چنان امري نشده بود.



و مات الشافعي وليس يدري

علي ٌ ربه أم ربه ُ الله



و نيز مردم توهم مي كردند كه نعوذ باالله آل محمد معبود شدن را دوست داشته اند كه براي وصول به اين مقام خود را قبله قرا ر داده اند.

2 - وجه دوم اين كه چون آن انوار الهي در هيئت انساني و صورت بشري ظهور نمودند، لذا مقتضيات بشري از خوردن و آشاميدن و امور جنسي و انتقال از مكاني به مكان ديگر و غيره بر آنان جاري گرديد.فلذا در مكان معيني مستقر نبودند تا آن كه خلق رو بسوي آنان كنند و به فرض آن كه در مكان واحد قرار مي گرفتند، توحيد و كلمه اسلام انتشار نمي يافت با آن كه استقرار در مكان واحد به طور دائم از مقتضاي بشريت خارج است و امري است غير ممكن و با بودنشان در امكنه متعدده توجه خلايق به سوي آنان امكان پذير نبود. پس ناچار مي بايست در زمين جسمي براي توجه خلق تعيين مي گرديد كه از مبادي عاليه و سنخ اجسام ايشان بوده باشد.لذا فرمودند كه طينت ما خلق شده از ده قبضه . پنج قبضه از بهشت و پنج قبضه از زمين ، اما آن پنج قبضه كه از زمين خلق شده زمين بيت المقدس و زمين مكه و مدينه وكوفه و حاير حسيني (ع) است و هر يك از اين اراضي صلاحيت قبله بودن را دارند. چون هر يك از آنها وجهي از وجوه ايشان اند و البته حاير حسين (ع) اشرف اين اراضي است و پس از آن كوفه و پس از آن مكه و پس از آن بيت المقدس .

اما قبله بودن حاير حسين (ع) و كوفه و مدينه مصلحت نبود، به همان علتي كه در عدم تعيين ابدان مقدسه ايشان ذكر شد و به جهت اشتراك در محذور زيرا اين اراضي منسوب به ايشان بود و به همين جهت حضرت صادق (ع) در جواب سؤالي كه از آن حضرت شد كه چرا زمين كربلا با آن كه اشرف بود، قبله قرار داده نشد و مقصد براي حجاج و عباد نگرديد و اين قرار از براي زمين مكه شد با اين كه زمين مكه پست تر از زمين كربلاست ؟ فرمود علي فرمود:اگر رسول خدا (ص) امر نفرموده بود به مسح ظاهر قدم هرآئينه مسح باطن قدم اولي بود.

و اين جواب اشاره به اين است كه زمين كربلا براي قبله شدن و مقصد حاجيان گرديدن اولي تر بود: زيرا خداي ِ متعال خلق فرمود: زمين كربلا را پيش از آفرينش خلق به بيست و چهار هزار سال و زمين كربلا هميشه طيب بود و طاهر. چنانچه در زيارت شريفه است : أشهد أنك َ قد طَهَرت َ وطَهَرَ حَرَمَك ، و اين زمين اعلا طبقات بهشت است و هميشه صديقان در اين زمين ساكن بوده اند، الا آن كه حكم الهي و حكمت بالغه اش و مصالح زمانيه چنين اقتضا كرد كه زمين مكه قبله گردد.

حقيقت امر در قبله اين كه زمين كربلا قلب است از انسان و زمين كوفه به منزله صدر از آن و زمين مدينه به منزله دماغ و مغز آدمي و زمين مكه به منزله وجه است و ظهور قلب . چنانچه اشاره شد، به وجه است كه وجه آيت و دليل قلب است و به همين جهت شناخته نمي شود شخص و قلب مگر به وجه . توجه نمي شود به قلب مگر به وجه .پس وجه ظاهر قلب است و توجه به آن توجه به قلب است و هم چنين مكه ظاهر كربلا و وجه كربلا و دليل كربلاست پس توجه به مكه در حقيقت توجه به كربلاست و اتيان به مكه در حقيقت اتيان به كربلاست . چه آن كه اتيان به قلب غير از جهت وجه ميسّر نباشد.

بناءً علي هذا قبله حقيقي كربلاست . چون زمين كربلا أشرف است ، كه زمين از زير آن پهن شد و حاصل ظهور اصل بود. اصالت كربلا از آن رو است كه خداوند آن را پيش از آفرينش عالم آفريد؛ ولي چون مكه مثال كربلا و ظهور و تفضيل آن است ، پس مكه قبله و مطاف خواهد بود، مادامي كه اين زمين معمور است و پس از خراب شدن دنيا و قيام قيامت و ذهاب نشور و فناء ظواهر. آن گاه مقصود مطاف زمين كربلا خواهد بود. چنانچه در اخبار اهل بيت به آن اشاره شده و فرموده اند زمين كربلا اشرف طبقات بهشتي است كه ساكن مي شود در آن بهشت محمد و آل محمد، واهل بهشت در هر جمعه مي آيند براي زيارت رب نزد ايشان ... چنانچه خلق الان براي زيارت پروردگار به مكه معظّمه آيند.مي فرمايد: كسي كه زيارت كند ايشان را مانند كسي است كه زيارت كند خدا را.