بازگشت

معيارهاي دانشمندان براي شناخت حديث


ائمه اهل بيت (ع) اينگونه براي شناخت حديث درست از نادرست، قواعدي را پايه نهادند، و فقهاي مكتب ايشان همانها را ميزان معرفت و شناخت حديث قرار دادند، و برخي از دانشمندان ايشان، مانند شيخ محمد بن حسن حر عاملي در كتاب وسائل الشيعه، در فايده نهم و دهم خاتمه وسائل، و شيخ حسين نوري در فايده چهارم مستدرك، آنها را گردآوري كرده، نظم و ترتيبي ويژه به آنها داده اند. [1] .

در اواخر قرن هفتم هجري، قاعده تازه اي براي شناخت حديث توسط [2] ابن طاووس، احمد بن موسي حلي، درگذشته به سال 673 هجري، [3] و علامه حلي گرديد، به طوري كه حديث از زمان ايشان، از لحاظ راوي به چهار دسته و به شرح زير دسته بندي شد:

الف. صحيح: حديثي است كه سندش از طريق راوي شيعه عادل امامي مذهب در تمامي طبقات به معصوم برسد.

ب. حسن: حديثي است كه سند آن از راوي شيعه امامي مذهب و مورد تعريف و ستايش، اما بدون اينكه در عدالت او اظهارنظر صريحي شده باشد، با تحقق اين مطلب در تمامي طبقات، به شخص معصوم (ع) برسد.

ج. موثق، يا قوي: حديثي است كه در سلسله راويان آن، كسي باشد كه محدثين مكتب اهل بيت، او را با وجود فساد عقيده اش در پيروي يكي از فرق اسلامي مخالف اماميه اثناعشري توثيق كرده باشند اگر چه جزء شيعه هم به حساب آيد!

د. ضعيف: و آن حديثي است كه يكي از شروط سه گانه فوق در آن نباشد و در سلسله روات آن، راوي متهم به فسق و مانند آن، يا ناشناخته و يا بدتر، چون حديث ساز و امثال آن وجود داشته باشد. [4] .

قاعده بالا از عصر علامه حلي به بعد شهرت يافت. و برخي از دانشمندان اين مكتب اعتماد به درستي اين قاعده را از حد گذراندند، تا جايي كه همه احاديث و اخبار را با آن سنجيدند. في المثل برخي از احاديث و اخبار سيره را، كه نه محتوايش درست بود، و نه در خارج امكان وقوع آن مي رفت بر اساس اين قاعده صحيح شمردند. [5] .

همچنان كه همين گروه، احاديث صحيحي را كه در اين قاعده صدق نمي كرد، تضعيف كرده و آن را نپذيرفتند!

در مقابل اينها، گروهي از اخباريها در صحيح انگاشتن تمامي احاديثي كه در كتابهاي بزرگ چهارگانه حديث و امثال آنها آمده، روش خلاف در پيش ‍ گرفته، به سهم خود دچار لغزش و اشتباه عجيب گرديدند. نتيجه اينكه هر دو گروه از راه درست در شناخت حديث دور شدند، كه در اينجا مجالي براي تفصيل بيشتر در اين مورد نمي باشد.

پيامد اين دسته بندي براي حديث، و اعتماد مطلق اينان به حديث، هر حديثي كه باشد، اين شد كه آنها احاديث كافي را يكجا با چنان ميزاني سنجيدند و گفتند: كتاب كافي شامل 16199 حديث مي باشد كه از آنها 5072 حديث صحيح، و 144 حديث آن حسن، و 1118 حديث موثق، و 312 حديث آن قوي، و 9485 حديث ضعيف [6] مي باشد كه جمع آنها 16121 مي شود.

اين تقسيم و دسته بندي روايات از زمان علامه حلي و با توجه به موقعيت و درجه راويان آنها، بر اساس و حسب ميزان مشهور آن زمان، و اعتماد بر آگاهي دانشمندان آن عصر از حال ايشان، و چشمپوشي از موازيني نهاده شده است كه پيش از اين ائمه اهل بيت (ع) آورده ايم.

با اين وجود، حوزه هاي علميه مكتب اهل بيت (ع) حتي براي يك روز هم كه شده، در بحث و تحقيق را بروي دانشمندان و محققين نيستند، بلكه كوشش پيگير و خستگي ناپذير پربار آنها در طول قرون و اعصار از دو جهت در مورد حديث ادامه داشته است:

1 - در پاسداري و حفظ نصوص رواياتي كه بيانگر احكام شرعي هستند.

2 - در طرح مباحث علمي درباره اسانيد احاديث، و متون و منطوق و مفهوم آنها و...

و سرانجام اينكه، حوزه هاي علميه مكتب اهل بيت به نتيجه حاصله از نصوص كتاب و سنت سر تسليم فرود آورده، در برابر آنها هرگز اجتهاد نكرده اند.

و بدين سان مانع از بين رفتن احكام اسلامي گرديده اند، احكامي كه سلسله اسانيد آن به ائمه اهل بيت (ع) و از ايشان به جدشان پيامبر خدا (ص) و از آن حضرت به جبرئيل امين و از او به ذات باري تعالي مي رسد. و چه خوش ‍ گفته است شاعر:



ووال اناسا قولهم و حديثهم

روي جدنا عن جبرئيل عن الباري



دوستدار كساني باش كه سخن و گفتارشان اين است: از جد ما از جبرئيل از خداي متعال آمده است كه...


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 20، ص 96 فايده نهم از خاتمه؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 353 فائده چهارم.

[2] وسائل الشيعه، ج 20، ص 96 - 112، بويژه در ص 102 آن.

[3] شرح حالش را در مصفي المقال (ص 71) مطالعه فرماييد.

[4] در آيه شهيد دوم، ص 19 - 24 باب اول در اقسام حديث.

[5] به کتاب عبدالله بن سباء، بخش عبدالله سبا در کتابهاي حديث از جلد دوم مراجعه شود.

[6] شيخ يوسف بحراني در کتاب لؤلؤة البحرين، ص 394 مي نويسد: برخي از اساتيد متأخر ما گفته اند: تمامي احاديث کافي... و شيخ نوري هم همين مطالب را در شرح کليني از لؤلؤة البحرين در خاتمه المستدرک خود، ج 3، ص 541 نقل کرده و گفته است: گويا مراد از قوي، برخي از رجال سندش باشد، يا همه آنها که غير امامي، ولي مورد تعريف و ستايش باشند. و کسي که مورد تضعيف حديث باشد در آن نيامده و يا موردي ديگر....

حاصل جمعي را که بحراني و نوري آورده اند، با حاصلي که ما در متن آورده ايم نيز اختلاف دارد، و نه حديث از مجموعي که نويسنده کتاب روضات، ج 6/116 در شرح حال کليني آورده است کم دارد، و نيز با آنچه که در (ج 17، ص 245) ذريعه که مجموع را شانزده هزار حديث، و 178 موثق آورده است که به نظر مي آيد اشتباه در نسخه برداري باشد اختلاف دارد که البته اين اختلاف، و اختلاف در جمعي که در متن آمده، به نظر مي آيد نتيجه حذف مکررات نزد برخي از آنها باشد.