بازگشت

احاديث شماره هفدهم و هجدهم از كتاب الحجة


اين دو حديث را كليني از ابوسعيد عصفري (م 150) آورده است. ما در مقام آشنايي با ابوسعيد عصفري متوجه شديم كه شيخ طوسي در كتاب الفهرست خود از او چنين ياد كرده است:

عباد، ابوسعيد عصفري، داراي كتابي بوده كه گروهي ما را از وجود آن، از تعلكبري، از ابن همام، از محمد بن خاقان نهدي، از محمد بن علي، ابوسمينه، از طريق ابوسعيد عصفري، كه نامش عباد مي باشد، آگاه ساخته اند. [1] .

نجاشي نيز درباره او گفته است: او مردي كوفي بوده است. و آگاه ساخت ما را ابوالحسن احمد بن محمد بن عمران، و گفت حديث كرد ما را محمد بن همام، و گفت حديث كرد ما را ابوجعفر محمد بن احمد بن خاقان نهدي، و گفت ابوسمينه درباره كتاب عباد با ما سخن گفته است. [2] .

پس در مقام شناسايي كتاب عباد، ابوسعيد عصفري، برآمديم و ديديم كه مؤلفه كتاب الذريعه درباره آن مي گويد:

كتاب عباد عصفري، ابوسعيد كوفي، يكي از اصول موجوده است.

آنگاه درباره اين اصل، واصل عاصم توضيح مي دهد كه اين اصل از روي نسخه اي به خط منصور بن حسن آبي وزير استنساخ شده، كه او آن را از روي اصل محمد بن حسن قمي به روايت از ابو محمد هارون بن موسي تلعكبري و به سال 374 هجري نوشته است.

شيخ نوري همم در كتاب مستدركش درباره اصل ابوسعيد عصفري تا حدي به بحث مفصل پرداخته و مي گويد:

در اين اصل نوزده حديث ثبت شده است. آنگاه به توصيف حديثهاي آن، نقل شرح حال عصفري از كتابهاي مختلف رجال مي پردازد. [3] .

ما يك نسخه خطي از اصل عصفري را با همان اوصاف كه در مستدرك نوري و ذريعه شيخ آقا بزرگ طهراني آمده، در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، ضمن مجموعه اي به نام الاصول الاربعمائه [4] به دست آورديم، و بين دو حديث مزبور در اصل عصفري، و نسخه اي كه از كافي در اختيار داريم، مقايسه كرديم و نتيجه چنين شد:


پاورقي

[1] مجمع الرجال، ج 3، ص 242.

[2] الذريعه، ج 2، ص 163 در بخش اصول.

[3] مستدرک الوسائل، ج 3، ص 299 - 300 در الفائده الثانيه في شرح حال الکتب.

[4] جزء (کتابخانه اهدايي مشکاه بکتابخانه مرکزي دانشگاه تهران) ضمن مجموعه اي بنام (الاصول الاربعمائه) زير شماره 962 الرساله الثانيه.