بازگشت

زنجيره سند شيخ صدوق در كتاب من لا يحضره الفقيه


شيخ صدوق در كتاب من لا يحضره الفقيه از علي بن حسين بن بابويه، از سعد بن عبدالله، از احمد بن محمد بن عيسي، از حسن بن علي بن فضال، از ظريف بن ناصح، از عبدالله بن ايوب، از حسن رواسي، از محمد بن ابي عمرو طبيب، از امام صادق (ع) روايت كرده است. شرح حال آنان، بجز سه نفر به شرح زير، درگذشته آمده است.

1 - علي بن حسين بن موسي بن بابويه، ابوالحسن قمي

نجاشي درباره او گفته است: بزرگ محدث قميهاي عصر خودش بود و فقيه و ثقه و مورد اطمينان ايشان.

او را كتابهايي بوده است؛ از آن جمله... او در سال 328 هجري به بغداد آمده و در آنجا عباس بن عمر كلوذاني را به روايت تمامي كتابهايش اجازه داده است.

او در سال 329 هجري چشم از جهان فرو بست.

شيخ طوسي نيز درباره او گفته است: او فقيهي جليل القدر و ثقه بوده و كتابهاي بسياري تاليف كرده، از آن جمله است... كه ما را به تمامي كتابها و رواياتش شيخ مفيد و... آگاه ساخته اند. اردبيلي نيز در جامع الرواة به تعريف رواياتش پرداخته است. [1] .

2 - سعد بن عبدالله بن ابي خلف اشعري قمي

نجاشي درباره او گفته است: شيخ و بزرگ شيعيان و فقيه بلندآوازه ايشان است.

او مقداري بسيار از احاديث عامه را فرا گرفته و كتابهاي متعددي تأليف نموده است.

از آن جمله كتابهاي... مي باشند كه به دست ما رسيده، از ديگر كتابهايش... ما را آگاه ساخته و تأكيد نموده اند كه خود سعد بن عبدالله اين كتابهايش را به ما معرفي كرده است.

حسين بن عبيدالله غضائري گفته است: من كتاب المنتخباب او را به نزد ابوالقاسم بن قولويه (ره) بردم كه بخوانم. پس از او پرسيدم:

آيا سعد خودش براي تو حديث گفته است؟ گفت: نه، بلكه پدر و برادرم از او برايم روايت كرده اند و من مستقيما از او بجز دو حديث نشنيده ام. سعد در سال 301 يا 299 هجري از دنيا رفته است.

شيخ طوسي نيز درباره او گفته است: گروهي از ياران ما، از محمد بن علي بن حسين، از پدرش، و محمد بن حسن از سعد بن عبدالله از رجالش، ما از وجود كتابهاي او آگاه كرده اند.

محمد بن علي بن حسين گفته است تمام كتابهاي سعد بن عبدالله را از محمد بن حسن روايت كرده ام، مگر كتاب منتخبات او را كه تنها قسمتهايي از آن را بر محمد بن حسن خوانده ام و احاديثي را كه محمد بن موسي و... روايت كرده اند، علامت گذارده ام. در جامع الرواه نيز آنها مشخص شده اند. [2] .

3 - حسين بن عثمان بن زياد الرواسي

كشي در كتاب رجالش (ص 236) از او روايت كرده و در ص 372 همان كتاب به همراه ديگري از او ياد كرده و آنگاه تأكيد نموده است: همه اينها فاضل، برجسته و ثقه و مورد اطمينان مي باشند.

شيخ طوسي نيز در فهرست خود از او چنين ياد كرده است: او را كتابي بود كه: ما با اسناد از آن روايت كرده ايم.

اردبيلي نيز محل رواياتش را در كتابهاي حديث مشخص كرده است. [3] .

در آنچه گذشت، به معرفي سلسله راويان كتاب ديات از حضرت امام جعفر صادق (ع) پرداختيم. اينك در آن مقام هستيم كه سلسله راويان همان كتاب را از حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) شناسايي كنيم.

سند كتاب مزبور از سه طريق به حضرت امام رضا (ع) مي رسد:

الف. زنجيره راويان از حسن بن علي بن فضال

شيخ طوسي به سندش از شيخ كليني، از علي بن ابراهيم، از پدرش ابراهيم بن هاشم، از حسن بن علي بن فضال، از امام رضا (ع) روايت كرده، كه مشخصات تمامي اين واسطه ها در گذشته آمده است.

ب. زنجيره راويان از يونس بن عبدالرحمن

شيخ طوسي به سندش از شيخ كليني، از گروهي از اصحاب ما، از سهل بن زياد، از محمد بن عيسي، از يونس بن عبدالرحمن، از حضرت امام رضا (ع) روايت كرده است و همچنين از طريق علي بن ابراهيم، از محمد بن عيسي. در اين سند:

1. محمد بن عيسي بن عبيداليقطيني، مولي بني اسد ابن خزيمه.

نجاشي در تعريف او گفته است: ابوجعفر در ميان ياران ما از مقام والايي برخوردار است.

او مردي برجسته و ثقه و كثيرالروايه و تصانيفش خوب و جالب است. وي در بغداد سكنا گزيد و از ابوجعفر ثاني امام جواد (ع) از طريق مكاتبه و حضورا روايت كرده است.

كتابهايي كه او باقي مانده است، عبارتند از.... [4] .

2. يونس بن عبدالرحمن، مولي علي بن يقطين مولي بني اسد.

نجاشي درباره او گفته است: در ميان ياران ما مقامي برجسته دارد. پيشتاز و از پايگاهي والا و ارجمند نسبت به گذشتگان برخوردار بود.

به روزگار هشام بن عبدالملك به دنيا آمده و امام صادق (ع) را ديدار كرده، اما از او حديثي روايت ننموده، ولي از حضرت امام موسي بن جعفر و فرزندش امام رضا (ع) روايت كرده، و مورد توجه آن حضرت بوده، شيعيانش را در علم و فتوا به او ارجاع مي داده است.

يونس را تاليفات متعددي است؛ از جمله...

سپس نجاشي سندش را در مورد كتابها تا محمد بن عيسي آورده كه گفته است: يونس بن عبدالرحمان خود درباره تمامي كتابهايش با ما سخن گفته است.

شيخ طوسي نيز در فهرست مي نويسد: كتابهاي بسياري نوشته است كه بيش از سي جلد است و از وجود آنها و رويايتش عده اي چون... ما را آگاه ساخته اند.

اردبيلي نيز تعداد روايات و محل و ثبت آنها را مشخص كرده است. [5] .

ج. زنجيره راويان از حسن بن جهم

شيخ كليني از جمعي از ياران ما، از سهل بن زياد، از علي بن حسن بن علي بن فضال، از حسن بن جهم، از امام رضا (ع) روايت كرده است. اما

علي بن حسن بن فضال، مولي عكرمة بن ربعي الفياض:

در رجال كشي از او چنين ياد شده است: هيچ نوشته در هر مورد از ناحيه ائمه - عليهم السلام - وجود نداشت كه نزد او نباشد.

نجاشي نيز درباره او مي نويسد: ابوالحسن، فقيه ياران ما و مورد توجه و سرآمد ايشان و مورد اطمينان ما در كوفه بود و داناترين آنها در حديث، كه سخنانش در اين قسمت مورد قبول و پذيرش بود. احاديث بسياري از او شنيده شده كه نه در روايت آنها اشتباه كرده، و نه از راه حق منحرف شد و نه سخني گفته كه موجب ملامت و سرزنش براي او گردد. و كم اتفاق افتاده كه راوي ضعيف روايت كند.

او فطحي بود مذهب و از پدرش هيچ روايت نكرده است.

سپس نجاشي مي گويد: من در حالي كه هيجده سال داشتم و قدرت فهم روايات را نداشته و مجاز نبودم كه آنها را از او روايت كنم، با او كتابهايش را مقابله مي كردم.

او از دو برادرش كه از پدرشان روايت مي كردند روايت كرده است.

كتابهاي بسياري تصنيف كرده كه از آن جمله كتاب... كه به دست ما رسيده است.

آنگاه مي گويد: متوجه شدم كه گروهي از علماي حديث ما گفته اند كتاب اصفياء اميرالمؤمنين را كه به علي بن الحسن بن فضال منسوب است، در حقيقت به او بسته اند و صحت ندارد.

اضافه كرده اند كه روايات اين كتاب به ابوالعباس بن عقده و ابن زبير نسبت داده شده است، در صورتي كه ما نديده ايم هيچيك از كساني كه از اين دو نفر نقل حديث كرده اند، گفته باشد اين مطلب را بر استادم خوانده ام، مگر اينكه برخي گفته اند كه تنها ما اجازه روايت آن كتاب را از ايشان شنيده ايم.

منظور نجاشي اينست كه كتاب اصفياء اميرالمؤمنين به طريق اجازه روايت از ابن عقده و ابن زبير از علي بن فضال آمده است و ديده نشده هيچيك از شاگردهاي اين دو نفر بگويد كه اين كتاب را بر آن دو خوانده ام.

بنابراين سند قرائت كتاب مزبور به علي بن فضال نمي رسد.

سپس نجاشي مي گويد: احمد بن الحسين كتاب نماز و زكات و مناسك حج و روزه و... را نزد احمد بن عبدالواحد، در مدتي كه آنها را نزد آن استاد فرا مي گرفته، خوانده است.

و من خود كتاب روزه را به روايت ابن زبير از علي بن الحسن در مشهد عتيقه بر او خوانده ام. و به اين صورت نجاشي ما را از وجود ديگر كتابهاي ابن فضال آگاه ساخته است.

بنابراين او خود شاهد قرائت كتابهاي ابن فضال به وسيله دوستش بر استادش بوده، همچنان كه خود نجاشي كتابهاي ابن فضال را بر استادش در مشهد عتيقه قرائت كرده است.

و آنجا كه مي گويد و در اسنادي ديگر، محمد بن جعفر از احمد بن محمد بن سعيد، از علي بن الحسن ما را از كتابهاي او آگاه كرده است، مشخص ‍ مي كند كه محمد بن جعفر از احمد بن محمد بن سعيد، و اين يكي هم از خود ابن فضال كتابهاي او را فرا گرفته است. و محمد بن جعفر با همين سند، گروهي ديگر، از آن جمله نجاشي را از وجود كتابهاي ابن فضال خبر داده است. و از همين دو طريق است كه نجاشي به روايت كتابهاي ابن فضال پرداخته است.

شيخ طوسي نيز در فهرست خود مي گويد: ابن فضال كوفي، ثقه، كثيرالعلم، مسلط به اخبار و روايات، خوش قلم در تاليف و تصنيف، و هوادار امامان، و در مذهب همفكر با مذهب شيعه اثني عشري بوده، و كتابهايش پر است از اخبار نيكو.

و گفته اند كه او را سي مجلد كتاب بوده، از آن جمله... كه ما از وجود بيشتر آنها از طريق كساني كه آنها را بر او خوانده اند آگاه شده ايم، و بقيه را از طريق اجازه. به اين معني كه احمد بن عبدون از علي بن محمد بن الزبير از راه سماع، و از علي بن حسن بن فضال از طريق كسب اجازه از وجود آنها آگاه گرديده ايم. اردبيلي نيز رواياتش را در جامع الرواة خود آورده است.

حسن بن جهم

نجاشي درباره او گفته است: حسن بن جهم، فرزند بكير بن اعين شيباني زراري است. ابومحمد، ثقه است. او از حضرت امام ابوالحسن، موسي بن جعفر، و علي بن موسي الرضا (ع) روايت كرده و كتاب... از اوست كه عده اي از ياران ما از آن جمله... ما را از وجود آن آگاه ساخته اند.

شيخ طوسي نيز در فهرست در شرح حالش مي نويسد كتاب مسائل تاليف اوست كه ما را... از وجود آن آگاه كرده اند. اردبيلي نيز در جامع الرواه درباره رواياتش به بحث پرداخته است. [6] .


پاورقي

[1] مجمع الرجال، ج 4، ص 186 - 188؛ جامع الرواه، ج 1، ص 574.

[2] مجمع الرجال، ج 3، ص 105 - 107؛ جامع الروايه، ج 1، ص 355 - 356.

[3] فهرست شيخ طوسي، ص 82؛ مجمع الرجال، ج 2، ص 186؛ جامع الرواه، ج 1، ص 247 و منظور ما از رجال کشي، اختيار معرفة الرجال شيخ طوسي (چاپ دانشگاه مشهد) 1348 است.

[4] مشيخة تهذيب الاحکام، ص 83؛ مجمع الرجال، ج 6، ص 7 - 18؛ جامع الرواه، ج 2، ص 166.

[5] رجال نجاشي، ص 349؛ الفهرست، ص 211؛ مجمع الرجال، ج 6، ص 293 - 307؛ جامع الرواه، ج 2، ص 356 - 358.

[6] رجال نجاشي، ص 40؛ فهرست شيخ طوسي، ص 72؛ جامع الرواه، ج 1، ص 191؛ مجمع الرجال، ج 2، ص 100 - 101.