بازگشت

فشرده بحث


كتاب ديات منسوب به ظريف بن ناصح را اميرالمؤمنين علي (ع) به خط خود نوشته و يا آن را املا فرموده و براي فرمانداران خود ارسال داشته است. پيروان آن حضرت آن را يادداشت كرده و نسلي به نسل ديگر تحويل داده اند، و در زمان امامت حضرت امام صادق (ع) آن را به حضرتش عرضه داشتند و آن حضرت صحت آن را با اين عبارت كه آري، آن درست است، و اميرمؤمنان فرماندارانش را به عمل به آن فرمان داده تأييد كرده است.

تأييد حضرتش در روايتي ديگر چنين آمده است: فتواي اميرالمؤمنين است كه مردم آن را نوشته و اميرالمؤمنين نيز آنرا براي فرمانداران و سران سپاهش ‍ ارسال كرده است.

پس از آن، راويان شناخته شده كتاب مزبور از حضرت صادق (ع) تا زمان مشايخ حديث زنجيروار پشت سر يكديگر قرار گرفته اند، كه در ميان آنها كساني كه زمان امام رضا (ع) را درك كرده و كتاب مزبور را به حضرتش ‍ عرضه داشته اند و آن حضرت نيز در تأييد صحت آن، به يكي از آنها فرموده است: آري، آن درست است، و اميرمومنان كارگزارانش را به انجام آنها دستور داده است.

و به ديگري فرموده است: درست است.

و به سومين ايشان گفته است: صحيح است؛ آن را روايت كن.

پس از آن به حضرت نيز راويان آن زنجيروار تا مشايخ و بزرگان حديث همچنان ادامه داشته اند، و مشايخ ما مثل كليني و طوسي و... مطالب آن را بنا به مورد در كتابهاي چهار گانه كافي، فقيه، تهذيب و استبصار ثبت كرده اند.

به اين ترتيب كه:

شيخ كليني ابواب مختلف كتاب ديات را در كافي به طور پراكنده آورده است.

شيخ صدوق تمامي كتاب را در يك جا و در يك باب از كتاب من لا يحضره الفقيه خود نقل كرده است.

شيخ طوسي نيز همه آن را در يك جا در كتاب تهذيب، و هم به صورت پراكنده در همان كتاب، و قسمتي از آن را يك جا و در يك بخش مستقل در كتاب استبصار آورده است.

روايات مشايخ در نقل كتاب ديات تا ائمه - عليهم السلام - زنجيروار و متصل است.

اينان احاديث ديگري را نيز از ائمه - عليهم السلام - عينا در موضوعات كتاب ديات و با همان معنا و مفهوم و مقصد و محتوا آورده اند كه نمونه آن را از سخن كليني در باب ديه جنين مي آوريم.

او مي گويد: و با همين اسناد (يعني با اسنادي كه او در آغاز بخش از امام صادق و امام رضا - عليهماالسلام - در نقل كتاب الديات آورده است).

از اميرمؤمنان آمده است كه آن حضرت ديه جنين را صد دينار مقرر فرموده و مراحلي را كه نطفه مرد به جنين تبديل مي شود و به پنج مرحله مشخص ‍ كرده است.

از اين قرار كه ديه جنين پيش از اينكه روح در آن بدمد، صد دينار است، زيرا خداي عزوجل انسان را از سلاله، كه همان نطفه باشد، خلق فرموده و اين مرحله اول و يك جزء است. پس از آن مرحله علقه است كه شامل دو جزء، و به دنبال آن پوشش است از گوشت بر روي آن كه در آن هنگام جنين كه پنج مرحله و جزء را گذرانيده كامل مي شود و ديه آن صد دينار است.

و چون صد دينار به پنج قسمت مساوي تقسيم مي شود، نطفه يك پنجم يعني بيست دينار، و علقه دو پنجم يعني چهل دينار، و مضغه سه پنجم يعني شصت دينار و استخوان چهار پنجم يعني هشتاد دينار و چون پوشش ‍ گوشتي پيدا كند، 5 جزء جنين كامل شده صد دينار تمام مي شود.

و چنانچه خلقتي نو يافت و روح در آن دميده شد، در آن صورت نفس است و يك آدم زنده به حساب مي آيد كه ديه آن هزار دينار كامل خواهد بود اگر مذكر باشد، و چنانچه مؤنث باشد پانصد دينار.

بنابراين، اگر زن حامله اي كشته شود و موجود درون رحمش كامل شده باشد و فرزندش را نيندازد و معلوم نشود كه آن كودك پسر است يا دختر، و معلوم نشود كه پيش از كشته شدن مادر مرده يا بعد از آن، ديه آن دو نصف است.

يعني نيمي از ديه پسر، و نيمي از ديه دختر، كه از پرداخت آن، ديه كامل زن، پرداخت مي شود، اين شش جزء جنين و مراحل تكاملي آن است.

اميرمؤمنان (ع) فتوا داده كه اگر مردي را هنگام نزديكي، ناخواسته از همسرش جدا كنند و مانع از آن شوند كه نطفه در رحم همسرش قرار بگيرد، ديه آن يك دهم يعني ده دينار خواهد بود و در صورت عمد بيست دينار.

و داوري او در ديه جراحت و آسيب بر همان حساب صد دينار، و بر اساس ‍ دختر و پسر و زن و مرد بودن كامل خواهد بود.

در همان باب از سعيد بن مسيب آمده است كه گفت: از علي بن الحسين (ع) پرسيدم:

- اگر مردي با لگد زن حامله اي را بزند و بر اثر آن كودكي مرده از او ساقط شود، ديه آن چه مقدار است؟ آن حضرت فرمود:

- اگر نطفه باشد، بايد بيست دينار ديه بپردازد. پرسيدم:

- حد نطفه چيست؟ فرمود: قرار گرفتن نطفه مرد در رحم زن به مدت چهل روز. و چنانچه علقه بيندازد، چهل دينار ديه به او مقرر است. پرسيدم:

- حد علقه كدام است؟ فرمود:

- آنگاه است كه در رحم هشتاد روز مانده باشد، و اگر آن را به صورت مضغه بيندازد، شصت دينار ديه دارد. پرسيدم:

- حد مضغه چه باشد؟ فرمود: نطفه كه در رحم صد و بيست روز مانده باشد و اگر آن را در حالتي بيندازد كه جان داشته استخوان و گوشت بر او روييده و اندامهاي مختلف به هم رسانده و روح عاقله در آن دميده شده باشد، بر او ديه كامل خواهد بود.... [1] .

و نيز در آن از محمد بن مسلم آمده است كه گفت: از امام باقر (ع) پرسيدم:

- مردي زني را مي زند و او نطفه مي اندازد، ديه آن چقدر است؟ فرمود:

- بيست دينار بايد بپردازد. گفتم:

- بر اثر كتك او، علقه را سقط مي كند؟ فرمود:

- چهل دينار بايد بدهد. پرسيدم:

- و اگر بر اثر آن، مضغه را بيندازد؟ فرمود:

- شصت دينار ديه دارد. گفتم:

و اگر بر اثر ضربات او جنين استخوان گرفته را سقط كند؟ فرمود:

- بر او ديه كامله است و فتواي اميرمؤمنان (ع) اين چنين است. پرسيدم:

- صفت خلقت نطفه، آن چنان كه بتوان آن را شناخت، چيست؟ فرمود:

- علقه، چون خوني بسته و به هم رفته و سفت شده است كه پس از تبديلش از نطفه چهل روز در رحم مي ماند تا تبديل به مضغه شود. پرسيدم:

- مشخصات مضغه را بيان فرماييد. فرمود: گوشت له شده سرخرنگي است داراي رگهاي فراوان به هم تنيده و در هم فرو رفته و سبز رنگ كه سرانجام به استخوان تبديل مي شود. پرسيدم:

- آنگاه كه استخوان گرديد چگونه مي شود؟ فرمود:

- چون استخوان تشكيل شد، حد چشم و گوش در آن مشخص مي گردد و اندامها در آن شكل مي يابند كه در اين صورت ديه كامل بر آن تعلق مي گيرد. [2] .

و از ابن مسكان از امام صادق (ع) آمده است كه فرمود: ديه جنين پنج جزء است: براي نطفه يك پنجم يا بيست دينار، براي علقه دو پنجم يا چهل دينار، و براي مضغه سه پنجم يا شصت دينار، و براي استخوان چهار پنجم يا هشتاد دينار، و چون جنين كامل شد، ديه آن صد دينار خواهد بود و زماني كه روح در آن پديد آمد، هزار دينار يا ده هزار درهم ديه دارد، در صورتي كه پسر باشد؛ و اگر دختر بود، پانصد دينار ديه بر آن تعلق مي گيرد.

و اگر زن حامله اي كشته شد و معلوم نبود كه كودكي كه در رحم دارد پسر است يا دختر، پس ديه آن كودك دو نيمه است: نيمي از ديه پسر، و نيمي از ديه دختر، و زن را نيز ديه اي كامل خواهد بود. [3] .

در اين مورد، حكم مشروحي را كه در حديث حضرت امام صادق (ع) آمده است، همانند حكم مشروح و مفصلي يافتيم كه در حديث امام باقر (ع) آمده، و حكم در حديث اين دو امام، نظير حكمي است كه در حديث امام سجاد (ع) آمده، به عبارت ديگر حكم در احاديث ايشان مانند همان حكمي است كه در كتاب دياتي آمده كه اميرمؤمنان آن را تقرير فرموده است.

و در همين باب دو حديث ديگر از امام باقر و امام صادق (ع) موجود است كه با آنچه در گذشته آمده اختلافي ندارند، مگر به آن اندازه كه بين موجز و مفصل، و يا مجمل و مبين اختلاف است. [4] .

همچنين ما در باب ديه جنين سه حديث از امام صادق مي بينيم كه در معني يكي است. اولي را ابوبصير از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: هرگاه مردي بر شكم زن حامله اي ضربه اي وارد ساخت كه در نتيجه آن ضربت، زن آنچه را در شكم خود داشت مرده انداخت، بر اوست كه يكصد دينار به آن زن ديه بپردازد. [5] .

حديث دوم را داود بن فرقد از امام صادق (ع) آورده كه آن حضرت فرمود: زني باديه نشين به تظلم از مردي اعرابي به خدمت پيغمبر آمد كه او را ترسانيده، به حدي كه جنين درون رحمش را سقط كرده است.

مرد اعرابي گفت بچه اي كه نه گريه كرده و نه فرياد كشيده كه ديه ندارد! رسول خدا (ص) در پاسخ او فرمود: خاموش مرد سخن پرداز! بر توست كه يكصد دينار، به رسم ديه به او بدهي. [6] .

و سومين حديث را سكوني از امام صادق (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرموده است: رسول خدا (ص) نسبت به جنين هلاليه، كه بر اثر پرتاب سنگ آن را ساقط كرده بود، چنين قضاوت كرد: ديه آن يكصد دينار است. [7] .

در اين مورد امام صادق (ع) در حديث اول فتوا داده و حكم خدا را اعلام داشته، بدون اينكه چنان حكمي را به كسي نسبت داده باشد، اما در حديث دوم و سوم، همان حكم را از پيامبر خدا (ص)، با مساله اي كه موجب صدور چنان حكمي از سوي پيغمبر شده، بيان فرموده است.

همانند آنچه را كه در اين زمينه آورديم در كتاب ديات كافي فراوان مي بينيم. به طوري كه بيان يك حكم را ضمن روايتي، يك جا از يكي از امامان، و در جاي ديگر، آن امام معصوم همان حكم را از علي (ع)، و در مرحله سوم همان را از پيامبر خدا (ص) روايت مي فرمايد.

چنين حالتي را در صفحات ذيل از جلد هفتم كتاب كافي مي توان ديد: ج 7، ص 265 و 266 و 268 و 281 و 284 و 285 و 320 و 323 و 326 و 329 و 333 و 334 و 353 - 357 و 360 و 364 - 368 و 370 و 371 و 373 و 375.

اين امر اختصاص به كتاب ديات كافي ندارد و به غير از كتاب كافي، ديگر كتابهاي بزرگ و مجموعه هاي عظيم حديثي اماميه را، همچون فقيه و تهذيب و استبصار، شامل مي شود.

چون سخن ما درباره كتاب ديات به اينجا رسيده است، ناگزيريم تا به معرفي حلقه هاي واسطه بين مشايخ حديث و ائمه بپردازيم.


پاورقي

[1] الکافي، ج 7، ص 347.

[2] الکافي، ج 7، ص 345.

[3] الکافي، ج 7، ص 343.

[4] حديث ششم و هشتم در همان باب، ص 344 و 345.

[5] حديث چهارم کافي، ج 7، ص 344.

[6] حديث سوم کافي، ج 7، ص 343.

[7] حديث هفتم کافي، ج 7، ص 344.