بازگشت

اسناد مجموعه اول


اول - شيخ كليني.

كليني در كتاب كافي در باب ما يمتحن به من يصاب في سمعه... از كتاب ديات چنين آورده است:

سند شماره: عدة من اصحابنا (گروهي از ياران ما)، از سهل بن زياد، از حسن بن ظريف، از پدرش ظريف بن ناصح، از مردي به نام عبدالله بن ايوب آورده اند كه گفت: ابوعمرو متطبب حديث كرد مرا و گفت: من اين كتاب را به ابي عبدالله صادق (ع) نشان دادم.... [1] .

منظور كليني از گروهي از اصحاب ما در كتاب كافي و در مسير دادن خبر از سهل بن زياد، عبارتند از: علي نب محمد بن ابراهيم علان، محمد بن حسن صفار، محمد بن جعفر ابو عبدالله اسدي و محمد بن عقيل كليني. [2] كليني با همين سند و در همان جا برخي از احكام ديات را از كتاب مزبور آورده است.

همو در بخش ديگري از كتابش، با همان سند مقدار بسياري از احكام ديات را از كتاب مورد بحث نقل كرده و مثلا گفته است: حديث كرد مرا مردي كه به او عبدالله بن ايوب مي گويند، كه گفت حديث كرد مرا ابوعمر متطبب كه گفت: من عرضه داشتم اين كتاب را به ابوعبدالله (ع) و آن حضرت فرمود اينها فتاواي اميرالمؤمنين (ع) هستند كه براي فرمانداران و فرماندهان سپاهش مرقوم داشته است؛ از آن جمله: ان اصيب شفر العين فشتر.... [3] يعني هر گاه پلك چشم صدمه ديد و پاره شد...

شيخ طوسي نيز در كتاب تهذيب، [4] در باب ديات الاعضاء و الجوارح... از او پيروي كرده و گفته است:

سهل بن زياد... آنگاه سند كليني را با همان عبارات او چنين آورده است:

افتي اميرالمؤمنين فكتب الناس فتياه، و كتب اميرالمؤمنين به الي أمرائه ورؤس أجناده، فما كان فيه، ان أصيب شفر العين تا آخر، كه در مورد ديه پاره شدن پلك چشم و ابرو مي باشد.

اينكه گفتيم شيخ طوسي در اين روايت از شيخ كليني پيروي كرده، به اين جهت است كه خود او در مشيخة تهذيب الاحكام مي گويد:

آنچه را كه من از (سهل بن زياد) در اينجا آورده ام، با همين اسناد از محمد بن يعقوب كليني هم روايت كرده ام.

كليني نيز با همان سند در باب (القسامه) آنچه را كه به موضوع قسامه اختصاص داشته آورده است.

و بدينسان كليني كتاب ديات را تجزيه كرده، هر جزء را در بخش مربوط به خودش ثبت كرده است.

شيخ طوسي، قسمتي از كتاب ديات را در ابواب مختلف كتاب تهذيب و بطور پراكنده آورده، و در يك جا هم تمام كتاب را بشرحي كه بيايد نقل كرده است.

دوم - شيخ طوسي.

شيخ طوسي در باب (ديات الشجاح = ديه جراحغات و شكستگيها) اسناد خود را در كتاب تهذيب بشرح زير آورده است:

سند شماره 2: محمد بن حسن بن وليد، از محمد بن حسن صفار، از احمد بن محمد بن عيسي، از حسن بن علي بن فضال، از ظريف بن ناصح.

سند شماره 3: احمد بن محمد بن يحيي، از عباس بن معروف، از حسن بن علي بن فضال، از ظريف بن ناصح.

سند شماره 4: علي بن ابراهيم از پدرش، از اين فضال، از ظريف بن ناصح.

سند شماره 5: سهل بن زياد از حسن ظريف، از پدرش ظريف بن ناصح.

سند شماره 6: محمد بن حسن بن وليد، از احمد بن ادريس، از محمد بن حسان رازي، از اسماعيل بن جعفر كندي، از ظريف بن ناصح كه گفت:

حديث كرد مرا مردي به نام عبدالله بن ايوب كه گفت ابوعمرو متطبب مرا گفته است: من اين روايت را به ابوعبدالله صادق (ع) نشان داده ام....

آنگاه شيخ طوسي اسناد رساله ديات را تا امام رضا (ع) آورده و به دنبالش ‍ تمام كتاب الديات را در كتاب خود نقل كرده است. [5] .


پاورقي

[1] الکافي، ج 7، ص 324.

[2] جامع الرواه، ج 2، ص 465 که علي بن محمد بن علان نوشته و آن خطاست، و درست همان است که در مجمع الرجال، ج 7، ص 201؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 541 آمده است.

[3] الکافي، ج 7، ص 330 - 342.

[4] تهذيب شيخ طوسي، ج 10، ص 258.

[5] تهذيب الاحکام، ج 10، ص 295 - 308.