بازگشت

پس از ورود كاروانيان اهل بيت به مدينه


طبري به سندش از حارث بن كعب آورده است كه گفت: فاطمه دختر علي (ع) به من گفت كه من به خواهرم زينب گفتم: خواهر جان! اين مرد شامي در اين مدت كه با ما همراه بود در حق ما خوبي كرده، آيا موافقي چيزي را به رسم انعام به او بدهيم خواهرم گفت: به خدا قسم كه چيزي نداريم كه به عنوان انعام او بدهيم، مگر زيورآلاتمان را! آنها را به او بدهيم. اين بود كه من النگو و بازوبندم را، و خواهرم زينب هم النگو و بازوبندش را بداد، و ما آنها را براي آن مرد شامي فرستاديم و از اين بابت از وي پوزش خواستيم و گفتيم: اينها به پاداش حسن سلوك توست كه با ما در اين سفر داشتي. او پاسخ داد: اگر رفتارم با شما به خاطر دنيا بود، زيورآلات شما و كمتر از آن مرا كافي و بسنده بود، اما به خدا سوگند كه آنچه كردم براي رضاي خدا، و به سبب بستگي شما به رسول خدا (ص) بوده است. [1] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، چاپ اروپا، ج 2، ص 379.