بازگشت

سخناني كه بين امام سجاد و يزيد رد و بدل شد


در كتاب مثيرالاحزان و ديگر منابع آمده است: علي بن الحسين (ع) روي به يزيد كرد و گفت:

- اجازه مي دهي چيزي بگويم؟ يزيد گفت:

- بگو، اما ياوه مگو؟ علي (ع) پاسخ داد:

- در چنين موقعيتي كه قرار گرفته ام، ياوه گويي شايسته من نباشد. آنگاه به سخن خود ادامه داد و پرسيد: اي يزيد! اگر رسول خدا (ص) مرا در اين غل و زنجير ببيند فكر مي كني چه خواهد كرد؟! يزيد در پاسخ او روي به اطرافيان خود كرد و گفت:

- او را آزاد كنيد. [1] .

و در تاريخ طبري و ديگر منابع آمده است كه يزيد به علي بن الحسين (ع) گفت: پدرت با من قطع رحم كرد، و حقم را ناديده گرفت و با حكومت من به مخالفت برخاست. خدا هم آنچه را ديدي بر سرش آورد! امام در پاسخ يزيد اين آيه را قرائت فرمود: ما أصابكم من مصيبة في الارض و لا في أنفسكم الا في كتاب من قبل أن نبراءها يعني هيچ درد و رنجي در زمين و نيز در وجودتان پديد نخواهد آمد، مگر آنكه پيش از پيدايش آن در كتاب (لوح محفوظ) ثبت شده است.

يزيد روي به فرزندش خالد كرد و گفت: پاسخش را بده. راوي مي گويد كه خالد از دادن پاسخ فرو ماند و ندانست كه جواب امام را چه بگويد. اين بود كه يزيد به وي گفت: به او بگو ما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم و يعفوا عن كثير

يعني آنچه مصيبت و بلا به شما مي رسد، همه از دست خود شماست و خداوند از بسياري از اعمال بد در مي گذرد. و ديگر پاپي مطلب نشد.


پاورقي

[1] مثيرالاحزان، ص 78.