بازگشت

اسب تاختن بر كشته فرزند زهرا


چون امام كشته شد، عمر سعد در ميان سپاه خود بانگ برآورد و داوطلب خواست تا كساني كه مايلند اسب بر كشته امام بتازند!

از آن سپاه، ده تن قدم به جلو نهادند كه در ميانشان اسحاق بن حيات حضرمي و احبش بن مرثد، نواده علقمة بن سلامه، به چشم مي خوردند. راوي مي گويد: اولي پيراهن از تن امام بيرون كشيده بود و به پيسي مبتلا گشت. مرثد هم پس از آن واقعه ديري نپاييد كه در جنگي، تيري ناآشنا در قلبش نشست و به ديار عدمش فرستاد.

باري اين ده تن (از خدا و پيامبرش شرم نكردند) و اسبهاي خود را بر پيكر حسين (ع) تاختند و پشت و پهلوي او را درهم كوبيدند!