بازگشت

عمرو بن جناده


آنگاه عمرو بن جناده بيرون آمد و اين حماسه را بر لب داشت:



اضق الخناق من ابن هند وارمه

في عقره بفوارس الانصار



و مهاجر بن مخضبين رماحهم

تحت العجاجه من دم الكفار



خضبت علي عهد النبي محمد

فاليوم تخضب من دم الفجار



واليوم تخضب من دماء معاشر

رفضوا القرآن لنصرة الاشرار



طلبوا بثارهم ببدر وانثنوا

بالمرهفات و بالقنا الخطار



والله ربي لا أزال مضاربا

للفاسقين بمرهف بتار



هذا علي اليوم حق واجب

في كل يوم تعانق و حوار



گلوي فرزند هند و يارانش را در همان جولانگاهشان، به ياري سواركاران مهاجر و انصار درهم بفشار كه از همان زمان پيغمبر، نيزه هاشان در زير گرد و غبار از خون آن كافران رنگين شده است. آن نيزه ها كه از زمان آن حضرت از خون ايشان رنگين شده بود، امروز هم از خون فاجران رنگين مي شود. امروز از خون كساني رنگين مي شود كه به خاطر ياري اشرار، قرآن را پشت سر انداخته، به انتقام خونهايي كه در بدر از شمشيرهاي تيز و برنده مسلمانان ريخته شده قيام كرده اند. به خدايم سوگند كه شمشير برنده خود را پي در پي بر آن فاسقان فرود مي آورم و اين كار را در اين عرصه نبرد بر خود واجب مي شمارم.

آنگاه به سختي حمله برد و جنگيد تا به شهادت رسيد.