بازگشت

به آتش كشيدن خيمه هاي امام توسط ابن سعد


عمر سعد چون وضع را چنان ديد، فرمان داد تا از خراب كردن خيمه هاي اصحاب و بريدن طنابهاي آنها دست بردارند و دورن آنها نروند، بلكه آنها را به آتش بكشند! امام حسين (ع) نيز فرمود: بگذاريد خيمه ها را آتش بزنند؛ زيرا وقتي چنان كردند، ديگر نمي توانند از آتش گذشته به شما حمله نمايند. و اين نظر امام كاملا درست بود. چه پس از آتش زدن آنها، باز هم ناگزير بودند كه از يك طرف با سپاهيان جانباز امام روبرو شوند.

راوي مي گويد: در اجراي دستور عمر، شمر بن ذي الجوشن پيش تاخت و با نيزه اش بر چادر امام كوبيد و فرياد برآورد: آتش بياوريد تا اين خيمه را بر سر ساكنانش به آتش جهنم بكشم! با اين تهديد، بانوان حرم فرياد برآوردند و شتابان از خيمه ها بيرون شدند. امام به شمر بانگ زد: اي شمر ذي الجوشن! تو آتش خواستي تا خيمه را بر سر خانواده ام به آتش بكشي؟ خدايت به آتش بسوزاند!

طبري در اينجا از قول حميد بن مسلم مي نويسد كه به شمر گفتم: سبحان الله! مي خواهي كه دو خصلت را در نهاد خود به يكجا جمع كني: عذابي را كه ويژه پروردگار است و كشتن زنان و كودكان؟ اين كار به نفع تو نيست. به خدا قسم كه امير تو به همان كشتن مردان از تو راضي خواهد بود. شمر پرسيد: تو كيستي؟ من از ترس اينكه مبادا وي در حق من در خدمت عبيدالله سعايت كند، به او جواب دادم: من به تو نمي گويم كه كيستم: و در اين هنگام شبث بن ربعي، كه شمر از او شنوائي بيشتر داشت پيش آمد و به وي گفت: تاكنون نه سخني زننده تر از گفتار تو شنيده بودم و نه كاري زشت تر از كار تو! كارت به ترسانيدن زنان كشيده است؟

حميد بن مسلم مي گويد: ديدم كه شمر شرم زده سر به زير انداخت كه برود، ولي مورد حمله زهير بن قين و ده تن از ياران او قرار گرفت و به ضرب شمشير آنان ناچار به عقب نشيني از اطراف خيمه هاي حرم شد. در اين حمله، ابوعزه ضبائي، از ياران شمر، به خاك درغلتيد و به دست اصحاب امام كشته شد.

با عقب نشيني شمر، كوفيان چون دريايي بر سر آنان چند رزمنده امام هجوم آوردند و تك تك ياران حضرتش را به شهادت رسانيدند. هر گاه مردي از ياران امام به خاك مي افتااد، در شمار آنان آشكارا اثر مي گذاشت، ولي هر قدر كه از سپاهيان عمر سعد كشته مي شد، به علت كثرت نفراتشان، اصلا معلوم نمي گرديد.